ظهر مهمان داشتیم فامیل های شوهرم قرار شد شب بمونن
گیر داده بودن آبگوشت درست کن
منم نخودها رو یه بار خیس کردم باهاش آبگوشت درست کردم ولی خودم نخوردم
امشب همه بیدارن همشون دارن میرن دستشویی
اومدم تو اتاق دارم از خنده میمیرم به شوهرم گفتم باهام دعوا کرد رفت بیرون
الان هم ناراحتم هم نمیتونم جلو خنده ام رو بگیرم
😂
شوهر خواهرشوهرم به شوهرم گفت ناموسا چی خوردیم دهنمون سرویس شد