من تو راه برگشت شمال بودیم همه دختر بودیم تو اتوبوس از طرق جایی رفته بودیم دختره بیشعوز چن ساعت به پیاده شدن گفت دستبندت چه خوشگله یدقه بده ببینمش منم یادم‌رفت بگیرمش هرچقدرررر بهش پیام دادم تو تلگرام توزوخدا اون یادگاریه پولشو میدم بت ادرس بده بیام ازت بگیرم عوضی جوابمو نداد عکسای منم از پروفایلم برمیداشت میزاشت پروفایلش😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐خیلی زورم میومد خدایااااا
آره یه بار کتاب کامپیوترم داده بودم دست دختر عموم هر چی بهش میگفتم بهم نمیداد بعد یه روز بهم گفت دادم دست دوستم بهش گفتم خوب بگیر هر دفعه بهونه می اورد خلاصه بعد دختر عموم شماره دوستشو داد بهم بهش زنگ زدم گفتم کتاب کامپیوتری که امانت گرفتی رو پس نمیدی گفت فردا میدم به دختر عموت برو بگیرش گفتم نه من خودم برای فردا لازمش دارم لطفا الان با آزانس بفرست برام اونم قبول کرد کتابمو با آزانس فرستاد پررو پول آژانسم نداده بود منم به راننده گفتم برید از خودشون بگیرید تقصیر خودشه میخواست زودتر امانت پس بده که نخواد هزینه کنه منم کتابمو گرفتم هم دختر عموم و هم دوستشو ادب کردم
من هرچی به هرکسی دادم دیگ برنگش😐
مچ بند بارسلونامو دادم به یه نفر ببنده چون مچش درد میکرد دیگه بهم پس نداد گفت گمش کردم من موندم و یه لنگه اش
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
56 ثانیه پیش
56 ثانیه پیش
58 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
