2733
2734

ببین منم به همین مشکل خورده بودم.😢خانمای اینجا بهم دکترساینا رو معرفی کردن و منم از یکی از دکتراش ویزیت آنلاین گرفتم از خونه. و خیلی راضی بودم و مسالمم حل شد😍 بیا اینم لینکش ایشالا که مشکل توهم حل بشه😘

2728

الان عقدم 

هم نامزدی هم عقد مزخرف بود 

تازه میگن ازدواج جوریه که با یاد اوری این روزا حسرت میخورین حساب کن بعد ازدواج واسه من چه جوریه 😂😂

با تمام شدن این تیکر ... واسم یه صلوات میفرستی؟
2738
زنداداش من عقد بود صبونشم میومد خونه ی ما میخوردمیخابید تا ناهار   من همیشه اینجوری بود قیافم ...

لابد  نمیتونستی یک کلمه حرف هم بزنی میگفتن خواهر شوهر بازی درمیاره 

اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
بدددددترین دوران عقده.... واااای یادم میاد عصبی میشم، خدااااااروشکر تموم شد...

نامزده من  مادرش ب شدت مخالفه چرا ک اعتقاد داره عروسش باید از قشر پولدار جامعه باشه و دختره ادمه سرشناسی باشه ک همه انگشت  ب دهن بمونن. خودشون پول پارو میکنن .مطمعنم اگ عقد کنم کوفتم میکنه

پناه برتو ک بی واژه مرا میشنوی...

مزخرففففف در حال گذشتنه

i con love four days❤spring🌼summer🌾autumn🍁wwinteror not maybe three days:)yesterday👈today👇tomarow👉 what aboyt tow days😞day and night🌌no!😐one day is enoygh👌ever day💕...💞i love you ever day💞 هر نسیمی كه نصیب از گل و باران ببرد🍃می تواند خبر از مصر به كنعان ببرد🔛آه از عشق كه یك مرتبه تصمیم گرفت:❤یوسف از چاه درآورده به زندان ببرد🔗وای بر تلخی فرجام رعیت پسری😯كه بخواهد دلی از دختر یك خان ببرد👸ماهرویی دل من برده و ترسم این است🙊سرمه بر چشم كشد، زیره به كرمان ببرد👀دودلم اینكه بیاید من معمولی را🙋سر و سامان بدهد یا سر و سامان ببرد💆مرد آنگاه كه از درد به خود میپیچد😪 ناگزیر است لبی تا لب قلیان ببرد🚭شعر كوتاه ولی حرف به اندازه ی كوه🗻باید این قائله را "آه" به پایان ببرد😔شب به شب قوچی ازین دهكده كم خواهد شد🐐ماده گرگی دل اگر از سگ چوپان ببرد!🐺
از چ لحاظ

خیلی محدودم میکردن میخواستم با شوهرم برم جایی لج میکردن شدید .نمیذاشتن .من گاهی کار خودمو میکردم بعدش دعوا بود.شوهرمو دوس نداشتن.هنوزم ندارن.

مشکلات مالی خیلی زیاد داشتیم

کلا دوران خیلی تخ.. بود واسه من

 مامان دو تا عشق ❤👩‍👧‍👦 ❤
لابد  نمیتونستی یک کلمه حرف هم بزنی میگفتن خواهر شوهر بازی درمیاره

ن اتفاقا پیش عروس بزرگمون (عروسامون باهم دخترعمه دختر دایین)گفتم ینی دخترتون ی لقمه نونم نمیتونه خونشون بخوره بیاد. اخه داداشم وقت ناهار میرفت خونشون اماده پشت درشون وایمیستاد تا داداشم برسه برش داره بیاد خونه ی خودمون. ی بارم شام دعوتشون کردیم باباش گف دعوت نکنید مارو ما بعدش نمیتونیم دعوتتون کنیم شام  اصن انقققد ادمای عجیب غریبین

پناه برتو ک بی واژه مرا میشنوی...
2706
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2687
پربازدیدترین تاپیک های امروز