تراژدی زندگی اینه که زود پیر میشی و دیر عاقل . آدم ها شبیه هم عمر نمیکنندیکی زندگی میکنه و یکی تحمل . پت و مت احمق نبود تنها یاد گرفته بودن برای رسیدن به هدفشون باید تلاش کنند و مهم نبود چقدر تلاش کنن مهم این بود که در آخر به خواستشون میرسیدن .
جان مادر بعد از ۴ سال انتظار آمدی 😍خداوندا به کدامین ثواب مرا لایق زیباترین احساس،بزرگترین نعمت و با شکوه ترین لحظات دانستنی.... خداوندا بگذار در این احساس زیبا بمانم ،بگذار شاهد تولد دوباره خویش باشم ....بگذار آرام باشم ...ب کدامین ثواب مرا اینگونه عاشق کردی ...فاش میگویم این حس را تاکنون لمس نکرده بودم ...اینگونه عاشقی کردن را خودت ب من آموختی...احساس خودت ب تمام بنده هایت ...آری حس مادری ام را میگویم
خواهر من همیشه موهاشو کوتااااااه میکنه خیلی بهش میاد
جنس موهاش و رشدش هم عالی شده
بچه هامون ، بزودی میرن ! اونا مهمون ما هستن !بزرگترین اکتشاف برای من این بود که فهمیدم فرزندم یک مهمان است در خانه ام و روزی از خانه ام می رود.روزها با سرعت عجیبی میگذرد و او به زودی از من جدا می شود...به خودم گفتم: کدام مهمتر است؟ نظم خانه یا این که فرزندم به خوبی از من یاد کند؟کدام مهمتر است؟ خانه یا اخلاق و روحیه و حسن تربیت فرزندم؟چون دانستم که او مهمان خانه من است. این باعث شد اولویتم را تغییر دهم!بعد از این مهمترین چیز نزد من آرامش خاطر من و اوست.... شروع کردم به پیاده کردن نقشه ام، و طبعا مجموعه کمی از قوانین مهم را انتخاب کردم و خود را ملزم به اجرای آنها دانستم و مابقی چیزها را بدون هیچ قید و شرطی رها کردم. از عصبی شدن و داد و فریاد زدن کم کردم و به آرامش رسیدم.از وسواس هایم گذشتم و به خانه ای راضي شدم که مقداری بهم ریخته و نامنظم است و کمی شلختگی در آن به چشم می خورد. اما، فرزندی را تحویل گرفتم که آرامش دارد و از من و خشم هایم نمی نالد و رابطه ای قوی و زیبا بین ما حاکم گشته است.چون می دانم....او مهمان زودگذر خانه من است. کودک عزیزم ! امیدوارم مهمانی خانه من زیباترین مهمانی زندگیت باشد.😍