🌷دلم برای خانه ی پدری ام تنگ شده• جایی که شیطنت هایم خریدار دارد .• جایی که همه چیز برای حالِ خوب داشتن فراهم است ...• جایی که همیشه در آن بچه ام ، و بچگی کردنم جرم نیست،که اگر ناز کنم .. پدر و مادرم، می خندند ، و نوازشم می کنند.• جایی که خوش طعم ترین غذاها وجود دارد..و هرچه خواستی نمی گویند خودت آماده کن !همه چیز بدونِ هیچ منتی مهیاست • آنجا که حتی مزه ی نان و ماستش هزار بار از پیتزا پپرونیِ بالای شهرِ اینجا بهتر است ...• جایی که هر صبح ، بوی عطر گلدان های مادر مشام را می نوازد و صدایِ غُل غلِ سماورش ، حالِ آدم را جا می آورد • جایی که خواب های از سرِ صبح تا لنگ ظهر ؛ عجیب ، در آن می چسبد • که اگر آدم از سردیِ اولِ صبح ها چنبره زد ، کسی هست که با تمامِ عشق ، پتو رویش بیاندازد..و خوابِ شبها ، هیچ نگرانی و ترسی ندارد. جایی که تماشای برنامه کودک از نوع نوستالژی ، بیشتر از نوشیدنی های انرژی زا ، به آدم انرژی می دهد• آنجا که جنسِ قربان صدقه هایش فرق داد!من دلم همین گوشه از دنیا را تا ابد میخواهد.کنارِ پدر و مادری که از لبخندشان ؛تمام باورهایِ مرده ام جان بگیرند !🌷
پول عکاس نمیگیرن بجاش 10 برابر پول چاپ عکس میگیرن انگار عکساتو گروگان میگیرن😂گرونه ولی خوبه
میگی اسم بچت باید حتما فقط پارسی باشه بعدش تو هر جمله 500تا کلمه انگلیسی میگی؟فازت چیه ؟بهشت زهرای لندن بزنه به کمرت با کلاس!! ازلینای عزیزم دلتنگتم رفیق
خوشبحالت وه تو خیابون راه میری سربرگردونی یا روبروت گنبد طلای امام رضا ست
باورت میشه پارسال رفتیم مشهد جایی که خونه کرایه کرده بودیم تو محله ی امام رضا بود صاحب خونه خانمش قسم میخورد که ۱۲ ساله حرم نرفتمه اصلا من شاخ دراوردم گفتم ما از جنوب پا میشیم میایم اون وفت تو همسایشی نمیری
خدایا تو همه شرایط دستمو گرفتی این من بودم بنده ی بدی بودم تو خیلی خوبی ..از این به بعد سعی میکنم یه خورده از بدیم کم کنم🙏🙏