2733
2734

ببین منم به همین مشکل خورده بودم.😢

خانمای اینجا بهم دکترساینا رو معرفی کردن و منم از یکی از دکتراش ویزیت آنلاین گرفتم از خونه. و خیلی راضی بودم و مسالمم حل شد😍

بیا اینم لینکش

ایشالا که مشکل توهم حل بشه😘

2731

حالا وایسا شوهر بیاد تا ببینیم چه سوتی قراره بدیم جلوخانوادش

۹.۹.۹۹ بهترین اتفاق زندگیم افتاد☺️اگر کامنت من به شما کمک کرد یک صلوات مهمونم کنید 🌿وَأُفَوِّضُ أَمْرِي إِلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ بَصِيرٌ بِالْعِبَادِ💙

خواهرشوهرم گفت چرا اینقد تو زعفرون اب ریختی گفتم برا اینکه بیشتر بشه پررنگ بشه 😐 کصافط عوضی ب همه میگفت هرهر میخندید

با بی ادبی بی تربیتی و زور نمیشه نظر کسی و عوض کرد چرا نمیفهمین میشه رد شین ریپلای نکنین اعصابمونو خراب کردین چقدر دعوا و مرافعه دوست دارین اه اه اه

الان سوکسوها و گودوها میان... 

خواص سوره های قرآن رو سرچ کنید😍 اینجا ایران است رو برای تحقیر به کار نبرید💔هیچ چیز خطرناکتر از این نیست که جامعه‌ای بسازیم که در آن بیشتر مردم حس کنند که هیچ سهمی در آن ندارند. مردمی که حس می‌کنند سهمی در جامعه دارند از آن جامعه محافظت می‌کنند، ولی اگر چنین احساسی نداشته باشند، ناخودآگاه می‌خواهند که آن جامعه را نابود کنند.- مارتین لوترکینگ
2738
خواهرشوهرم گفت چرا اینقد تو زعفرون اب ریختی گفتم برا اینکه بیشتر بشه پررنگ بشه 😐 کصافط عوضی ب همه م ...

مگه چقد آب ریخته بودی😑اصلا هم سوتی نبود

یه عادتی داریم منو شوهرم که هرکدوممون عطسه میکنیم با صدای بلند اون یکی میگه خرس ترکید و قهقه میخنده.

یه بار دم سرویس بهداشتی خونه مادرشوهرم داشتم دستامو میشستم تصویر نداشتم یکی عطسه کرد فک کردم برادرشوهر کوچیکمه گفتم کی بود ترکید؟؟؟یهو برادرشوهرم زد زیر خنده گفت مامانم بود  

آب شدم از خجالت.نیم ساعت معذرت خواهی کردم.مادرشوهرمم میخندید خودش میگفت عجب عروسی دارم.

خوب شد نگفتم خرس ترکید  

خیلی بی شخصیتی ک منو بلاک کردی با اون گروه مزخرفت بی جنبه من داشتم بچه های گروهو شاد میکردم

با کی کار داری عزیزم😐

۹.۹.۹۹ بهترین اتفاق زندگیم افتاد☺️اگر کامنت من به شما کمک کرد یک صلوات مهمونم کنید 🌿وَأُفَوِّضُ أَمْرِي إِلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ بَصِيرٌ بِالْعِبَادِ💙

 والاهیچی

صاف وصادق بودم

مادرشوهرم زیادی سوتی داده

مثلاازپشت به همسرم باانگشت اشاره میکردبیااتاق برنامه براگدایی کردن داشت وتیغیدن

یایبارحواسم پرت بودیه لحظه چشمم خوردبه مادرشوهرم دیدم بااخم وغضب بهم نگاه میکنه وایی خیلی ترسیدم توچشاش حس تنفروحسادت ودیدم

یبارم ناهارمیخواستیم بمونیم خواهرشوهرم خیلی اصرارکرد یه لحظه برگشتم دیدم مادرشوهرم باروسری اشاره کردبزاربرن بابا 

وای دوس داشتم بشینم گریه کنم

مگه چقد آب ریخته بودی😑اصلا هم سوتی نبود

چرا خیلی سوتی بود فک میکردم ابش بیشتر باشه بهتره

اندازه یه کاسه 😐

با بی ادبی بی تربیتی و زور نمیشه نظر کسی و عوض کرد چرا نمیفهمین میشه رد شین ریپلای نکنین اعصابمونو خراب کردین چقدر دعوا و مرافعه دوست دارین اه اه اه
2706
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2687
2730