گروه قرمز❤️وزن فعلی:80☹️❤️هدف اول:70🙂❤️هدف دوم:60😮❤️هدف سوم :50❤️😂😂قد:157❤️❤️مشوق من؟ :@s_army(عاشقتم)😐💔😂تنها دلیل زندگی کردنم، کم کردنه وزنمه. بزودی خاله هام بهم میگن تو از ما لاغر تر شدی. به امید اون رووووز. با تاپیک بامدادخمار😂💔😎
ببین منم به همین مشکل خورده بودم.😢خانمای اینجا بهم دکترساینا رو معرفی کردن و منم از یکی از دکتراش ویزیت آنلاین گرفتم از خونه. و خیلی راضی بودم و مسالمم حل شد😍 بیا اینم لینکشایشالا که مشکل توهم حل بشه😘
❌باید یاد بگیری و عادت کنی که 90 درصد آدما سطح درک و فهم پایینی دارن، فرهنگشون پایینه و شعور کافی ندارن. واقعا سطح شعور اکثر آدما پایینه. پیش به سوی سلامتی و تناسب اندام ان شاءالله 🙌 به امید خدا 🙌 عضو گروه قرمزتاپیک بامداد خمار هستم. من میتوانم 🙌 باید به امید خدا و به سلامتی، وزنمو بیارم پایین چون خیلی اوضاع وزن و سلامتی و زیبایی اندامم ناجور شده😯 وزن شروع:82 وزن هدف:50 در حال حاضر::
بهش نخند به ۲تا دیگه هم میگه نمیدونه که حرف خوبی نیست😐
دیگه سیمکارت ندارم😐 توی تاپیکای سیاسی من دیگه حرف نمیزنم🤐🥺🌺🍃🍃درویشی تهی دست از کنار باغ کریم خان زند عبور میکرد. چشمش به شاه افتاد و با دست اشاره ای به او کرد. کریم خان دستور داد درویش را به داخل باغ آوردند. کریم خان گفت: «این اشاره های تو برای چه بود؟»درویش گفت: «نام من کریم است و نام تو هم کریم و خدا هم کریم. آن کریم به تو چقدر داده است و به من چی داده؟»کریم خان در حال کشیدن قلیان بود. گفت: «چه میخواهی؟»درویش گفت: «همین قلیان، مرا بس است.»چند روز بعد درویش قلیان را به بازار برد و قلیان بفروخت. خریدار قلیان کسی نبود جز فردی که میخواست نزد کریم خان رفته و تحفه برای خان ببرد، که از قلیلن خوشش آمد و آن را لایق کریم خان زند دانست. پس جیب درویش پر از سکه کرد و قلیان نزد کریم خان برد. چند روزی گذشت. درویش جهت تشکر نزد خان رفت. ناگه چشمش به قلیان افتاد و گفت:«نه من کریمم نه تو. کریم فقط خداست، که جیب مرا پر از پول کرد و قلیان تو هم سر جایش هست.»🍃🌺🍃 امضامو هفتهای یکبار بروز میکنم🤗😍
خدایا ممنون ازت خودت حافظ پسرکم باش. درسته مامان شدم ولی هنوزم مثل قبل شیطونم هنوزم مثل قبل تیپ میزنم هنوزم مثل قبل میرقصم منتها دیگه با پسرم😆هنوزم مثل قبل قهر میکنم هنوزم مثل قبلم ولی قلبم در اوج شیطونی مادرانه میتپه واسه عشق همیشگیم پسر گلم 😍عضو گروه آبی وزن اولیه 72 وزن الان 66 😁
در تاریخ ۹۹/۹/۹ بهترین اتفاق زندگی من افتاد🌸🌸 اینکه من جواب بیشعوری های تو رو نمیدم ..... از شعور منه ..... پس تو هم لطف کن بیشعوری هاتو به رخ نکش......😏😏 تو بگو طلاست از چشم بیوفته قاطی اشغالاست 🙃. باید رو سر در نی نی سایت زد تسبیح وارد شوید 📿📿
دیگه سیمکارت ندارم😐 توی تاپیکای سیاسی من دیگه حرف نمیزنم🤐🥺🌺🍃🍃درویشی تهی دست از کنار باغ کریم خان زند عبور میکرد. چشمش به شاه افتاد و با دست اشاره ای به او کرد. کریم خان دستور داد درویش را به داخل باغ آوردند. کریم خان گفت: «این اشاره های تو برای چه بود؟»درویش گفت: «نام من کریم است و نام تو هم کریم و خدا هم کریم. آن کریم به تو چقدر داده است و به من چی داده؟»کریم خان در حال کشیدن قلیان بود. گفت: «چه میخواهی؟»درویش گفت: «همین قلیان، مرا بس است.»چند روز بعد درویش قلیان را به بازار برد و قلیان بفروخت. خریدار قلیان کسی نبود جز فردی که میخواست نزد کریم خان رفته و تحفه برای خان ببرد، که از قلیلن خوشش آمد و آن را لایق کریم خان زند دانست. پس جیب درویش پر از سکه کرد و قلیان نزد کریم خان برد. چند روزی گذشت. درویش جهت تشکر نزد خان رفت. ناگه چشمش به قلیان افتاد و گفت:«نه من کریمم نه تو. کریم فقط خداست، که جیب مرا پر از پول کرد و قلیان تو هم سر جایش هست.»🍃🌺🍃 امضامو هفتهای یکبار بروز میکنم🤗😍
اون خوبه داداش من ۶سالشه ی تیکه کاغذ داد دست مادرم میگه این اژدهاست مواظب باش نپره😐
میم های نی نی سایتی اینجا میزارم😁 😎حافظ کل سوره( قل هو الله احد)..😎ساعت ۱۲ شب به بعد توی سایت پادزهر لازم میشین بس که سمه😌من وقتی میام نی نی سایت خودم میریزم پشما م میمونن آخه یکی نیست بگه ماذا فاذا لاذا چاذا بلاذا