2726
عنوان

یه دعوای شدیدی کردم😑

384 بازدید | 20 پست

بچه ها من ۱ سالو خورده ای ک پدرمو از دست دادم

پدرم یکماه قبل فوتش مریض شد ما چون بیماری خاص داشت تمام تلاشمون رو کردیم ک پدرم خوب بشن ما خیلی اوضاع مالی متوسطی داشتیم اما پدرمو بیمارستان خصوصی بستری کردیم تو تهران ک خیلی هزینه بالایی داشت و نزدیک ۳۰۰ میلیون پول بیمارستان پدرم شد 

تیکر رسیدن ب هدفمه..خدایا میدونم موفق میشم اخه امیدم فقط تویی💚😍

خب

✓زن✓در زبان کردی ب بهترین نحو ممکن معنی شده است...ن خانم است،ن زنیکه،ن ضعیفه....اورا آفرت می‌نامند ب معنای آفریننده🔥😍گروه آبی:وزن شروع ۷۸🥺وزن هدف ۶۸😎⁦❤️ب امید روزی ک لباسام دوباره تنم بشه😃🌼

ببین برای منم همین پیش اومده بود دقیقا!!!😥

 من از یکی از پزشکای دکترساینا ویزیت انلاین گرفتم از خونه و خیلییییی خوب بود. بیا اینم لینکش ایشالا که مشکلت حل میشه 💕🌷

خب گفتی بلایک

زنی را می شناسم من*که در یک گوشه ی خانه،میان شستن و پختن؛درون آشپزخانه*که می گوید پشیمان است*چرا دل را به او بسته؛کجا او لایق آنست؟*و با خودزیر لب گوید:گریزانم از این خانه*ولی از خود چنین پرسد:چه کس موهای طفلم راپس از من می زند شانه؟!* زنی را می شناسم من که نای رفتنش رفته*قدم هایش همه خسته*دلش در زیر پاهایش*زند فریاد:دگر بسه
2728

دایی های من وضع مالی خیلی خوبی داشتن و خیلی هم مهربونن و پدرمم دوست داشتن تمام کارهای اون دوران مریضی پدرم با دایی هام بود و نزدیک ۲۰۰ میلیون هم خرج کردن و ۱۰۰ ت بقیع رو ماشینمون رو فروخیتیم و طلا و اینا

تیکر رسیدن ب هدفمه..خدایا میدونم موفق میشم اخه امیدم فقط تویی💚😍

خدا رحمتشون کنه



خب

اَللّهُــمَّ صَّــلِ عَــلَى مُحَمَّــدٍ وَ آلِ مُحَمَّــد واَللّهُــمَّ صَّــلِ عَــلَى مُحَمَّــدٍ وَ آلِ مُحَمَّــد وَ عَجِّــل فَرَجَهُــم 

اما عموهام

وقتی پدرم فوت شد ما خیلی حال بدی داشتیم و باور کنید دایی هامم از ما بدتر

یکی از عموهام پول قبر رو دادن ی خورده هزینه دیگه مثل اوردن پدرم از تهران ب شهرمون ک سرجمع شده بود ۱۰ ت

ک اونم چون واقعا ما تو حال خوبی نبودیم اصن درکی از اطراف نداشتیم


تیکر رسیدن ب هدفمه..خدایا میدونم موفق میشم اخه امیدم فقط تویی💚😍

حالا تو این یکسالو خورده ای عموهای من متاسفانه اصن نیومدن ب بچه های یتیم برادرشون(خودمو نمیگم اصن من ۲۰ سالمه اما خواهر کوچیک دارم ک ۱۰ سالشع و برادر ۱۸ ساله)سر بزنن با اینکه رابطع خوبی داشتیم قبلش

ما روزای سختی داشتیم سرپرست خانواده نداشتیم اما خب از لحاظ مالی خیلی حامی داشتیم از سمت دایی هام و یکروز مارو ول نکردن

پدرم با عموهام شریک کاری بودن  امروز ب ی مشکل مالی خوردیم و 

تیکر رسیدن ب هدفمه..خدایا میدونم موفق میشم اخه امیدم فقط تویی💚😍

برادرم رفتن ب عموم گفتن میشه وسیله های کار بابامو بهم بدین لازمشون داریم 

عمومم نداده بود و گفته بود اونارو همه رو فروختیم بابت بدهی های بابات ب ما(پول قبر) و دیگم سراغ ما نیا و اینورا پیدات نشه 

بچه ها داداش من خیلی مظلومه خیلی خیلی

اصن ساکتو اروم و عموم ب برادرم گفته بود  تو غیرت نداری وگرنه تو این ی سال ۱۰ ت مارو میدادی


تیکر رسیدن ب هدفمه..خدایا میدونم موفق میشم اخه امیدم فقط تویی💚😍

وقتی اومد خونه برادرم من خون جلو چشامو گرف و ب عموم زنگ زدم خیلیییی حرفای بدی بهم زدیم

شب عموم زنگ زده ب همسرم ک زنت چرا ب من زنگ زده

میشه خواهرانه بهم بگین چیکار کنم

پولم نداریم الان که بهشون بدیم زیر دین اینا نباشیم

هیچکسم نیس پشتمون باشه

تیکر رسیدن ب هدفمه..خدایا میدونم موفق میشم اخه امیدم فقط تویی💚😍
2706
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2687
2730
پربازدیدترین تاپیک های امروز