2726
عنوان

خانومای بچه دار لطفا بیان

194 بازدید | 14 پست

خانوما خاله من بچش ۴ روزشه .الان شیرش نمیاد  میتونید چیزی پیشنهاد بدید بخوره شیرش بیاد. چیکار کنیم اخه؟

هرچقدرم شیر افزا میخوره تاثیر نداره

حالا که داری میخونی برای رسیدن بهحاجتم  یهصلوات میفرستی

فقط هی باشیردوش بدوشه یا شیردوش برقی

 اولین گروه عضوگروه سپیده جونم 💜وزن اولیه81/100💛عضودوم گروه زردوزن شروعش76کیلوفندق فسقلی جونم🐥🐥 صعودبه گروه نارنجی سرگروهه نازم @سمیه1396🧡🧡باتشکراز بامدادخمارجونم الهه عزیز🧡🧡وزن شروع 71/600🧡وزن الان67/700😅هدف 56کیلو😀💪قد163😁من به تمام خواسته هایم  میرسم😎 🧘‍♀️🤸‍♀️

ببین برای منم همین پیش اومده بود دقیقا!!!😥

 من از یکی از پزشکای دکترساینا ویزیت انلاین گرفتم از خونه و خیلییییی خوب بود. بیا اینم لینکش ایشالا که مشکلت حل میشه 💕🌷

منم همینجور بودم تلاشیم نکردم شیرخشک دادم😁

در یک شب از شب های زیبا خدا تورا در دستانمان قراررداد و مارو لایق تو دانست از ان پس تو به زندگیمان رنگ ومعناو مفهوم دادی...پسرمون دارا عشق زندگیه مامانو باباش   یه مردادیه جذاب   
2728

بره زیر دوش سینه اشو‌ماساژ بده دوش گرم. ی شخص بزرگتر مک بزنه سینشو مثلا همسرش🤦در هر صورت هر چقد ک بیشتر مک بزنه سینه رو بچه بیشتر شیر تولید میشه قانون عرضه و‌تقاضاس و مایعات خیلی برای شیر خوبن مثل آبگوشت سوپ شیر و ..


سزارینی ها دیر تر شیرشون میاد.

منم همینجور بودم..بچم اصلا سینمو نگرفت و سینه شیر هم نداشت..یه روز بچه خواهرشوهرم یه ماه از پسرم بزرگتره اومدن پیشم و بچه اونققققد مکید تا شیر اومد ولی پسرم بازم سینمو نگرفت   شیر خشکی شد

من یه مامان خردادی ام🤗بعد ۴ سال و کلی دعوا و دکتر باردار شدم❤اینکه بعد ۴سال بی بی چک مثبت میشه واقعا حس زیباییه😊اونقد خوشحال بودم که نفهمیدم روزام چطوری گذشت...۵هفته که سونو رفتم ساک دیده شد بدون جنین...خیلی زود بود ولی دکتر گفت پوچه‌‌😔انگار دنیا رو سرم خراب شد...بازم سونو و بازم کیسه خالی.حالم خیلی بد بود..خیلی استرس کشیدم.خیلی غصه خوردم ولی پوچ بود که بود..یه شب ساعت ده خورده ای بود...من و شوهرم خونه بودیم..دردم گرفت و خونریزی زیاد.تا ۵ صبح درد کشیدم و بچه سقط شد..اره سقط شد..تمام فکرای خوب...روزای خوب..خوشحالی ازمایش و بی بی چک مثبت دود شد رفت هوا..روزای سختی داشتم.بعد ۶ ماه دوباره باردار شدم..قبل از عید ۹۸ فهمیدم باردارم..بازم خوشحالی..بازم فکرای خوب که حالمو روز به روز خوب میکرد..توی این ۶ماهی که باردار شدم خیلی دکتر رفتم و خیلی دارو خوردم..سونوهام خوب بودن و یه بچه سالم تو شکمم بود..یه دختر دوردونه...یه روز با مامان و بابام رفتیم بازار و براش لباس خریدیم..سیسمونیم اماده بود..اسم گل دخترم سلین خانم بود..تقریبا ۵ ماهو تموم کردم و رفتم تو ۶ ماه..یه شب که سالگرد عقدمون بود با شوهرم رفتم بازار ..کلی دور زدیم و خرید کردیم..خونه که رفتیم درد زایمانم بازم ساعت ده شب شروع شد..نمیگم چیشد و چی نشد...ساعت ۲ شب خونریزی کردم و تا فردا ۳ بعداز ظهر دفعش کردم و دخترمو طبیعی بدنیا اوردم...دختر قشنگم سالم و کیسه اب بود..ولی..........................هنوزم سرقبرش نرفتم...میدونم برم دق میکنم...غمش تا ابد تو دلم میمونه.خسته و افسرده و عصبی شدم..تا مرز طلاق رفتم...دیوونه شدم...لباساش ..وسایلاش...اطاقش....من موندم و یه دنیا و یه دنیا و یه دنیا غم..ابان تولد دخترم بود..‌من ماه ابان ۹۸ فهمیدم باردارم...خدا بازم نگاهی بهم کرد..اینم بگم تو نه ماه بارداریم رفتم خونه مامانم و سرکلاژ و استراحت مطلق بودم...پسر نازم ۳ خرداد ۹۹ بدنیا اومد...الانم کنارم خوابیده...خیلی اذیت میکنه..خیلی ازش عصبی و کلافه میشم..ولی خوشحالم که مادر شدم بعد اونهمه سختی...نا امید نباشین..خدا یه روزی...یه جایی..یه دقیقه ای...یه ثانیه ای دلتونو شاد میکنه..فقط خدا❤
از اول شیر داشتن یا کلا نبوده معمولا ما میگبم تو هفته اول مادر حالت به تب خفیف بیحال میشه بعد شیرش م ...

نبوده فک کنم

حالا که داری میخونی برای رسیدن بهحاجتم  یهصلوات میفرستی
منم همینجور بودم..بچم اصلا سینمو نگرفت و سینه شیر هم نداشت..یه روز بچه خواهرشوهرم یه ماه از پسرم بزر ...

دقیقا همینطوریه سینشو نمیگیره

حالا که داری میخونی برای رسیدن بهحاجتم  یهصلوات میفرستی

اب هویج عالیه

اب ماهیچه

دمنوش رازیانه

شیردوش خووووب بخرین

عضو گروه آبی (چالش رؤیایی بامداد خمار)، وزن اولیه 80، وزن الان ۷0 و......وزن فرداهایم ۶۰😆😎من در حال کم کردن وزنم نیستم دارم از شررررررش خلاص میشم! و دیگه حاضر نیستم برگردم و چاق بمونم. 
نبوده فک کنم

اگر نداره شاید کم شیر هست یا اصلا نداره . خدا بزرگه همینا که بقیه گفتن خوبه . به بچه هم شیر خشک بدن اخه دیدم بعضیا مقاومت میکنن میگن حتما شیر مادر بخوره بچه اگر اولش خوب شیر نخوره دفع نداشته باشه زرد میشه خودش دردسره

اگر دوست داشتید لطفا برای شادی روح مامانم یک صلوات بفرستید 💚
دقیقا همینطوریه سینشو نمیگیره

من خیلی خیلی تلاش کردم...یه شب ساعت ۲ تا ۵ صبح بچه جزغ میکشید هرکاریییی کردم سینه نخورد و مجبور شدم شیر خشک بدم..دکتر بردم گفت بچه باید وزن بگیره چه شیر تو باشه چه شیر خشک باید رشد کنه..بچم ۴۰۰ گرم کم کرد بخاطر سر و کله زدن من..نگرفت که نگرفت

من یه مامان خردادی ام🤗بعد ۴ سال و کلی دعوا و دکتر باردار شدم❤اینکه بعد ۴سال بی بی چک مثبت میشه واقعا حس زیباییه😊اونقد خوشحال بودم که نفهمیدم روزام چطوری گذشت...۵هفته که سونو رفتم ساک دیده شد بدون جنین...خیلی زود بود ولی دکتر گفت پوچه‌‌😔انگار دنیا رو سرم خراب شد...بازم سونو و بازم کیسه خالی.حالم خیلی بد بود..خیلی استرس کشیدم.خیلی غصه خوردم ولی پوچ بود که بود..یه شب ساعت ده خورده ای بود...من و شوهرم خونه بودیم..دردم گرفت و خونریزی زیاد.تا ۵ صبح درد کشیدم و بچه سقط شد..اره سقط شد..تمام فکرای خوب...روزای خوب..خوشحالی ازمایش و بی بی چک مثبت دود شد رفت هوا..روزای سختی داشتم.بعد ۶ ماه دوباره باردار شدم..قبل از عید ۹۸ فهمیدم باردارم..بازم خوشحالی..بازم فکرای خوب که حالمو روز به روز خوب میکرد..توی این ۶ماهی که باردار شدم خیلی دکتر رفتم و خیلی دارو خوردم..سونوهام خوب بودن و یه بچه سالم تو شکمم بود..یه دختر دوردونه...یه روز با مامان و بابام رفتیم بازار و براش لباس خریدیم..سیسمونیم اماده بود..اسم گل دخترم سلین خانم بود..تقریبا ۵ ماهو تموم کردم و رفتم تو ۶ ماه..یه شب که سالگرد عقدمون بود با شوهرم رفتم بازار ..کلی دور زدیم و خرید کردیم..خونه که رفتیم درد زایمانم بازم ساعت ده شب شروع شد..نمیگم چیشد و چی نشد...ساعت ۲ شب خونریزی کردم و تا فردا ۳ بعداز ظهر دفعش کردم و دخترمو طبیعی بدنیا اوردم...دختر قشنگم سالم و کیسه اب بود..ولی..........................هنوزم سرقبرش نرفتم...میدونم برم دق میکنم...غمش تا ابد تو دلم میمونه.خسته و افسرده و عصبی شدم..تا مرز طلاق رفتم...دیوونه شدم...لباساش ..وسایلاش...اطاقش....من موندم و یه دنیا و یه دنیا و یه دنیا غم..ابان تولد دخترم بود..‌من ماه ابان ۹۸ فهمیدم باردارم...خدا بازم نگاهی بهم کرد..اینم بگم تو نه ماه بارداریم رفتم خونه مامانم و سرکلاژ و استراحت مطلق بودم...پسر نازم ۳ خرداد ۹۹ بدنیا اومد...الانم کنارم خوابیده...خیلی اذیت میکنه..خیلی ازش عصبی و کلافه میشم..ولی خوشحالم که مادر شدم بعد اونهمه سختی...نا امید نباشین..خدا یه روزی...یه جایی..یه دقیقه ای...یه ثانیه ای دلتونو شاد میکنه..فقط خدا❤
2706
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2687
2730
پربازدیدترین تاپیک های امروز