وقتی خونه پدرم بودم تازه کامپیوتر خریده بودیم نتمون دایال آپ بود وصل تلفن میشدیم
هر کار میکردیم وصل نمیشد انقد غر زدم به برادرم که نگو
چند جا زنگ زد از دوستم پرسیدم از دوستش که سیستم رو ازش خریده بودیم پرسید چند تا کد گفت بزن وصل نشد که نشد منم خدای اعتماد به نفس یه سر به جونش غر میزدم از دوست تو خریدیم اینم خراب بهمون داد
بالاخره بعد سه روز برادرم اومد گفت بذار خودم ببینم چرا نمیشه دید اصلا سوکت تلفن رو به کیس وصل نکردم😂😂
😂😂 نابود شدم انقد با تاسف نگام میکرد
یه بارم عصر رفتم میوه فروشی با صدای بلند و رسا گفتم سلام صبح بخیر یارو گیج شد😂