یه بارم تو خونه مامانبزرگ لامپشون خراب بود، هی خاموش و روشن میشد و من زمانش اومده بود دستم، بعد همه پسر عمو ها و دخترا جمع شدیم تو اتاق همه هم بودن😂اومدن اذیتشون کنم گفتم جنا لامپ رو خاموش کنید، لامپ یه دفعه خاموش شد😂😂😂😂 دیدم دارن سکته میکنن گفتم روشن کنید لامپ روشن شد😁😂
خلاصه تا 4،5 بار انجام دادم دیدم همشون مسخ شدن و رنگ دیوار، به شوخی گفتم جنا برید ممنون، یه دفعه بابام درو وا کرد بیاد تو اتاق همه فکر کردن جنا درو باز کردن با هم دیگه شروع به جیغ زدن کردن😂😂😂😂😂
خلاصه همه گریون حتی پسر عموهای بزرگ تر بجز من😂😁😁😁
قیافه بابام😒😒😒😒