دیشب ب شوهرم همه چیزو گفتم ...از حرفا و نیش و کنایه های مامانش از حرفای کاری و خواهر شوهر ...از همه چیز ...اولش گفت تو همیشه افسرده ای ...همیشه ناراحتی ...یهو تا سه چهار روز میری تو لک...منم بهش گفتم ازهمون اول...در کمال ناباوری حقو داد ب اونا و گفت تو اشتباه برداشت کردی😑....تو این چن ساله هر چی ک گفته بودن رو گفت تو اشتباه برداشت کردی تو زیادی حساسی...گفته شبم میرم مامانمو بابامو و مامان بابای تو رو هم میارم ببینم چی میگی تو....خسته شدم دیگ باید چیکار کرد واقعا 🥺
🙁😕
خانواده هابیان دعوامیشه
چرا انقدر سکوت میکنید که بعدا چیزیو باور نکنن همسرتون؟
نه به شوهرت بگو این حرفارو نه برای خودت مهم باشه
پای خانواده ها رو وسط نکشید
بهش بگو عرضه داشته باش خودت حل کن
خودتو خسته نکن...همه مردا همینو میگن
حرفای خانوادشون شوخی و از روی محبت...حرفای ما همشون نیزه و خنجر به دل اونا😐
جواب کنایه ها رو خودت باید بدی منتظر نمون همسرت پشتت دربیاد
چون جمع کردی یهو گفتی ادم بده هم تو شدی
الان حتی خانوادتم بیان میگن تو بدی و کینه ای هستی
هر وقت ناراحت میشی خیلی اروم بگید اره من از مامانت اینجوری گفت ناراحت شدما ولی مامان دیگه بیخیال الان که به تو گفتم اروم شدم دلم غر زدن میخواست
بزارید ناراحتیاتونو بفهمن
ارسال نظر شما
تاپیک های به روز شده
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
