خاطره زایمان من .اونایی ک زایمان اولشون سزارین بوده ومیخان دومیوطبیعی به دنیاببارن بیان
پسراولموچهارسال پیش سزاختیاری شدم برادومی دوس داشتم زایمان دومیوتجربه کنم اماهیچ دکترتوشهرماقبول نمیکردم تااینکه اخرش دلوزدم ب دریاوبارضایت خودم این کارروکردم.چن دفعه رفتم پیش دکترم برامعاینه گفت دهانه دحمت بسته اس شایدمجبوربشی دوباره سزبشی گف سزارینیاتحمل دردطبیعیوندارن۹۹درصدمیگن سزمون کن احتمال پاره شدن رحم وازدست دادن بچه وخودت هسگفتم توکل ب خداگف برواگ دردات شرونشدیه هفته دیگ بیا.تو۳۸هفته و۶روزرفتم دکترمعاینه تحریکی کرداماگف دهانه رحم کتملابستس ودیگ وقت زیادی نداری اگ دردات شرونشدبیاسزت کنم چون سزارینی هطتی نمیتونم برات امپول فشاربزنم.دراوج ناامیدی رفتم خونه روزبعددیدن ترشح خونی دارم زنگ زدم دکترم گف طبیعیه بخاطرمعاینه هس امامن صب روزبعدبادردبیدارشدم ساعت۵ونیم صب بودانقباضاتم هر۸دقیقه بودشک داشتم ک دردزایمان باشه تاظهرصبرکردم ظهررفتم دکترگف بایدبادستگاه انقباضاتتوچک کنیم من دردداشتم لمادستگاه نشون نمیدادترسیدم دردزایمان نباشن معاینم کردگف یه سانت بازشدی.دکترگفته بایدبستری بشی اگ تاشب زایمان نکنی سزت میکنیم.ساعت دوبودک دردام شدت گرف هرپنج دقیقه۳تااقباض شدیدداشتم تاساعت هفت کسی معاینم نکردهفت مامامعاینم کردگف نزدیک۶سانت بازشدی وکیسه ابموبادستش پاره کرد وسط دردمعاینه میکردومیگفت زوربزن ومن دردام پشت سرهم شده بودگیرداده بودراه بروامامن بدنم ازشدت دردمیلرزیدومن نمیتونستم حتی یهقدم راه برم ساعت۸شدم ۷سانت گف راه برونرفتم هرچی دکتراصرارکردگوش نکردم دوساعت بعداومدگف هنوز۷سانتی همکاری کن وگرنه سزت میکنیم بشین روزمینوزوربزن
