هفته که گذشت چهار روزش کلا غذا با من بود هفته قبل ترش دو روزش دست به هیچی نزد
تمیز کاری اشپزخونم که کلا کارمه
بچه کوچیکم نداریم جای دیگه بریزه بهم
درسام رو سرم تلنبار شده
بخدا وقتی گفت فردا غذا بپز بغضم گرفت
انقدر بدبختی دارم که مامانم یکیشونم خبر نداره😔😔
به جای ما برو با مامانت حرف بزن
ببین برای منم همین پیش اومده بود دقیقا!!!
من از یکی از پزشکای دکترساینا ویزیت انلاین گرفتم از خونه و خیلییییی خوب بود. بیا اینم لینکش ایشالا که مشکلت حل میشه 
😐😐😐😐یه عمر این کارارو کرده توقع زیادیه کمکش کنی؟
واسه من برعکسه
مامانم همین فکرو درباره من میکنه
میگه تو دیگه خیلی پر رو شدی دس به سیا سفید نمیزنی😒😒😒
چرا بهش نمیگی درس داری؟ راستش تنبلی تنبلی میاره! شاید شما زیاد کار کردی تنبل شدن دیگه دستش به کار نمیره
من تو خونه مامانم دست به هیچی نمیزنم
عذاب وجدان دارم
به نظرم خواسته ی زیادی نداشته عزیزم .یک روز در میان کارهای خونه را برعهده بگیر .اینجوری دقیقا برنامه ریزی درسی هم داری .منم از ۱۴ سالگی دقیقا تا ۲۶ سالگی هم درس خوندم هم دانشگاه رفتم و هم کمک مادرم کردم ۳ سال اخر راهم سرکار میرفتم بعد ازدواج کردم تازه ۳ تا برادر بزرگتر از خودمم داشتم که تا وقتی بودن خونه بریز بپاش بود بهدشم زن گرفتن اخر هفته ها با خانم بچه هاشون میاومدن .پس کمک حال مادرت باش
من در طول هفته یه بار ساید تفریحی اشپزی کنم
تمیز کاری و اینا اصلا با من نیست و تاحالا انجام ندادم
