شوهر من تا وقتی خونه ایم بهترینه بهترین شوهر دنیاست ، مردی مثل اونو ندیدم ولی وقتی میریم مسافرت گوه ترین مرد میشه دونفره میریم خوبه ولی وقتی به خانواده من یا خانواده خودش میریم اصلن انگار نه انگار که منم زنشم وهستم فقط با خواهرم یا مادرم شوخی میکنه دعوا کنیم میره به مامانم میگه مامانمم فاز نصیحت بر میدارم ، از بس خودشیرینه مثلن امروز داشتیم از یک کوه سنگی و وحشتناک میرفتیم بالا که فقط دست مامانم و گرفته بود مواظب بود نیوفته هرچی مامانم میگفت برو جای زنت میگفت ولش کن اونارو بعد هر هر میخندید
فقط میخاد بقیه بگن نظر اصلن از منم نمیخاد خودشیرینه بیشعور هرکاری دوست داشته باشه میکنه محبت که اصلننن