2726

اونوقت میگین خونه بابامونه ولی بخدا این بچه هاتون یه لحظه پیش اونا نمیمونن ...عروسمون وقتی بچه هاش از عرق سوز در حال له شدنن ک حتی وقتی پماد میزنی غش میکنن از گریه میده داداشم بیاردشون اینجا تا وقتی خوب شدن میان میبرنشون...یا هروقت دوس دارن میان خواهرمو بچه هاشو داداشم و بچه هاش بخدا ما هم گناه داریم همه کارا رو ما میکنیم دیگه دلم به حال خودم میسوزه ...خیلی دوسشون دارم خیلی عاشق خودشونو بچه هاشونم نیان خودم دلتنگ میشم میگم بچه هارو بیارین ولی اگه یکمم اونا درک میکردن خیلی خوب بود تازه دوستاشونم میارن سرزده شاید ما وسایل پذیرایی نداشته باشیم یاخونه ریختو پاش باشه خیلی خجالت میکشم دیگه خسته شدم میگم کاش ازدواج کرده بودم لااقل بیخبر نمیتونستن بیان یا تکلیفم باخودم مشخص بود خیلی وضع بدیه اصلا حس خوبی ندارم هم احساس میکنم سربار خانوادم شدم ۳۱سالمه مجردم بیکارم هستم هم خودم خسته شدم ازین شرایط چیکار کنم ای خدا


بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.

2728

حالا اگه شاغل باشن یا گرفتاری داشته باشن یه چیزی ولی اگه مادر خودش خونه دار باشه واقعا دلیلی نیست،خب یکی نیست بگه نمیتونی بچه نیار

انصاف نیست یکبار به دنیا آمدن واین همه مردن..
برو سرکار

کارم داشتم الان ۱ماهه بیکارم ورشکست شدم یجورایی بااین کرونا...اونوقتم همین بود از ۳تا ۸ونیم میرفتم وقتی میومدم خونه شلوغ تو اتاقم ک بری ناراحت میشن باید تو هرشرایطی بیای سرویس بدی بهشون

منم مجردم بیکارعین خودت به قولت سربار ومنم توخونه پدری واقعا اسایش ندارم ازدست خاهرام همش جنگ ودعواا دلم میخوادبرم واقعاازخونمون 😔

ومارا به سخت جانی خوداین گونه امید نبود‌...
2706
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2687
2730
پربازدیدترین تاپیک های امروز