2733
2734

گفتم پایین مادرشوهرم میشینم هرروز دختراش اینجان با بچه هاشون دختر بزرگشم حتی شباهم همینا میخابه صبح خواب بودم سر صدا جیغ جیغ در حیاطو میکوبوندن بهم بچه هاشون هی میرن میان الانم یه سردردی شدم بچمم از خواب بیدار کردن بعضی روزاهم میان در میزنن محکم دم خونمون که زندایی مامانی میگه هلنارو بیار بالا یا مامانش میاد   بقران کم مونده روانی بشم از دست اینا یه لحظه ارامش ندارم زندگیه مستقل ارزوم شده توروخدا نگید به شوهرت بگو جداشین که اون اصا اهمیتی به حرفام نمیده توروخدا برام دعا کنید دیگه جونم به لبم رسیده!     

همیشه همه گفتن بیشتر از سنش میفهمه اما هیچوقت هیشکی نگفت بیشتر از سنش سختی کشیده...    

ببین منم به همین مشکل خورده بودم.😢خانمای اینجا بهم دکترساینا رو معرفی کردن و منم از یکی از دکتراش ویزیت آنلاین گرفتم از خونه. و خیلی راضی بودم و مسالمم حل شد😍 بیا اینم لینکش ایشالا که مشکل توهم حل بشه😘

2731

من طبقه بالاشونم ۲ماهه عروسی کردم

فعلا بچه ندارم ولی اصن اینطور زندگی برام جالب نیس

زندگی عشق است عشق افسانه نیست  آنکه عشق را آفرید دیوانه نیست  عشق آن نیست که هر لحظه کنارش باشی  عشق آن است که هر لحظه به یادش باشی         
ببین تایم بده بهشون. بگو از این ساعت تا این ساعت میتونین با هلنا بازی کنین. یکم جدی باش باهاشون و به ...

دخترم شش ماهشه اینا اصلا نمیفهمن 

همیشه همه گفتن بیشتر از سنش میفهمه اما هیچوقت هیشکی نگفت بیشتر از سنش سختی کشیده...    

ما هم همینم با این تفاوت ک عروسامون ارامش نزاشتن برامون بس ک شلوغن 

همشم وقت وبی وقت بچه هاشون میان پایین وهمش در میزنن بازم نکنیم خانوما ناراحت میشن وجبهه میگیرن 

منم مامانم چن وقت نیس در باز نمیکردم براشون الانم عادت کردن دیگه نمیان 😁

2738
دخترم شش ماهشه اینا اصلا نمیفهمن 

باهاشون جدی رفتار کن. دخترتو یه بار بخوابون وقتی اومدن باهاشون دعوا کن آروم حرف بزنن و سر و صدا نکنن. یه دو بار جدی باهاشون باشی دیگه ازت میترسن 

باهاشون جدی رفتار کن. دخترتو یه بار بخوابون وقتی اومدن باهاشون دعوا کن آروم حرف بزنن و سر و صدا نکنن ...

مادرشوهرم ناراحت میشه یبار درو باز نکردم برای نوه اش اومد سر صدا که چرا درو باز نمیکنی میخاد با هلنا بازی کنه فک و فامیل خودت که همش اینجان تحویلشون میگیری با اینکه اصلن نمیان

همیشه همه گفتن بیشتر از سنش میفهمه اما هیچوقت هیشکی نگفت بیشتر از سنش سختی کشیده...    
مادرشوهرم ناراحت میشه یبار درو باز نکردم برای نوه اش اومد سر صدا که چرا درو باز نمیکنی میخاد با هلنا ...

نه بابا راهشون بده راهشون ندی شر میشه واست. فقط باهاشون جدی رفتار کن ازت حساب ببرن. مثلا اگه گفتن تلویزیون برامون باز کن بذار سر یه برنامه ی چرت براشون بگو همینو داره. یا اگه خواستن بازی کنن اسباب بازی کم بده بهشون یا بگو نمیشه اسباب بازی بیارین اینجا خودمون داریم خونه کثیف میشه. نمیگم باهاشون بدرفتاری کن یا بترسونشون فقط جدی باش و قانون بذار که ازت حساب ببرن دیگه هی اذیتت نکنن

وضع ماهم همینه بامادرشوهر جاریا تویه ساختمونیم

بخدا دارم دیوونه میشم شوهرمم اصلا به حرفام اهمیتی نمیده 

همیشه همه گفتن بیشتر از سنش میفهمه اما هیچوقت هیشکی نگفت بیشتر از سنش سختی کشیده...    

۳۳ سالگی شوهر کردم.بهم گفت بهههههترین خونه دو بالای خونه مامانم برات میسازم یکسال زندگی کن دوس نداشتی خونه رو عوض میکنم و جدا میشیم....آآآآررررره....ریییییده برام....

پرستار بودم.دو جا کار میکردم.دستم تو جیب خودم آقا خودم نوکر خودم...خررررر شدم...خررررر شدم و شوهر کردم...ک حالا ب خاطر ی هندونه کووووووفتی ازم لقمه شماری بکنه و بگه ب ننش ک نتتتتتترس..هندونه نمیمونه...خراب هم نمیشه....نسرین زیاد مییییخووووره....

احساس میکنم مثل ی بچه ۱۳ ساله گوووول خوردم موقع ازدواج...ن راه پس دارم ن پیش...

مگه این ک بمیییرم و جدا شیم از این خونه...دققققیقا حالت رو درک میکنم اسی...بی مبالاتی تو رفت و امد...سر و صدای زیاد....دهنتم نمیشه باز کنی....میگن مگه اومدیم خونه تو؟اومدیم خونه مادرمون....  

نیکمهرم تیر میاد خداوند ازمامادران شیر ب شیر بچه دار میپرسدجوانی ات در چ راهی صرف شد؟ج ما!درراه شیردرست کردن.پوشک عوض کردن.پی پی شستن!  خوب.گلدونه خانم مهرگان خانم هم دنیااومد.دست خانم دکتراحمدیان پوردردنکنه.خ زحمتشون دادیم.دخترداشتن حس بینظیریه.من ازاول عمرم تاحالا عاشق دختربودم وهستم امانمیدونم چرارادمهررو انگاربیشتردوست دارم خداروشکر ک خداجنسمون روجورکردومنولایق مادری دخترهم دونست.مهرگانم.عزیزدل مامان وبابا.خوش اومدی تودلم.منوباباوداداش رادمهرمنتظرتیم.بوس بوس من.انشاالله دامن همه منتظرازودسبزبشه.ازهمه کسایی ک برام دعاکردن سپاسگذارم.خواهرااگه میشه برام صلوات بفرستیدعددبارداریم پایینه.دعاکنیدخدابهم بچه دوم هم ببخشه دعاهای شمامعجزه اس.خداروشکر خدانورچشممون روصحیح وسالم دادبهمون.دعاکنید ببخشه بهمون پسرمون رو.واینکه سالم و صالح وخوش قدم وخوش روزی وعاقبت بخیر باشه.خدایادعای مادردر حق فرزند گیراس.توروبحق همین ماه رمضان کاری کن ک پسرم دستگیروچاره سازباشه برامردم.قدم توراه اصلاح امورمردم برداره.آمین امروز۱۸آذر۹۸سرصبحی ی لگد محکم زدی ب مامان(قربون مشت و لگدهات بشم.بعدش گفتم پسرمامان یکی دیگه ام بزنه مامان ببینه.یکی دیگه ام زدی ومامان ازرودلش احساس کرد ضربه ات رو.بازگفتم یکی دیگه ام بزن دیگه نزدی.بنظرتون رییس کیه؟مامان یانی نی؟  
2706
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2687
پربازدیدترین تاپیک های امروز