سلام من هشت ماهه عقد کردم اوایل من خیلی احساساتی برخورد میکردم از عزیزم و جانم استفاده میکردم اسم همسرمو صدا میزنم ولی اون اصلا منو صدا نمیکرد ,بهش محبت کنم و به یادش باشم براش میوه پوست بکنم ماساژ بدم چایی ببرم براش ,کلی کار موقع که نوبت اون میشه تو پی ام ازش سوال بپرسم میگه بعدا دیدمت میگم وقتی میبنمش میگه بعدا ب بهترین شکل ولی الان خیلی وقته گذشته اصلا ابراز علاقه نمیکنه میگم دلت برای من تنگ میشه میگه من دلم تنگ نمیشه برای کسی یبار تو پی ام حرفای عاشقونه نزد که سوپرایز بشم ,گاهی شعر فرستاد ,چیزی باب میلش نباشه پشتشو میکنه ب من میخوابه تا ازش نخوای نمیگه میگم خب ابراز علاقه کن من الان نیاز دارم میگه تو نباید طلبکار باشی باید ابراز علاقه کنی تا منم انجام بدم اگه بخوای نتیجه عکس میده وقتی بهش توضیح بدم که چه چیزی ازت میخوام میگه نق میزنی منو کم حرف میکنی اشتیاقی ندارم حتی اوایل تلفن نمیزد میگفتم چرا زنگ نمیزنی میگفت من سرکار خیلی تلفن دارم ,تو خودت زنگ بزن خب بعد خواهرشوهرم گفت منم اینطوری بودم شوهرم میگفت دوست دارم نگاه میکردم و برادرشوهرمم همین مشکلو با زنش داشته حالا نمیدونم چیکار کنم؟😥
چن سالتونه و شوهرت شغلش چیه
بیشتر بهش محبت کن
منم همین مشکلو داره الان دیگه هشت ساله ولی به نتیجه خاصی نرسیدم .هر بار میگه باسه میگم و دوبار نمیگه
از این مردا بدم میاد غرورشونو ترجیح میدن به همه چی .....زندگی با اینا عذابه پیر میشی اینقدر حرص میخوری لا تغییر فی خلق الله درست نمیشه همینطوری میمونه
و خواهرشوهرم گفت من ندیدم بابام ب مامانم بگه دوست دارم تو خانواده ما این چیزا نبوده خیلی کار بدیه که الان رو بچه ها تاثیر گذاشته
اینا حانوادگی اخلاقشونه شما نمیتونی کاریش بکنی باید باهاش کنار بیای وتحمل کنی اونم پوستت باید کلفت باشه
که بتونی وگرنه زود میبری برید پیش مشاوره ان شاءالله فرجی بشه ویه تکونی به خودش بده
سلام شوهر من هم بعد از گذشت ۲۲سال از زندگی ابراز علاقه نمیکنه خیلی سخته من هم اوایل خیلی به ایشون ابراز علاقه میکردم ولی به مرور من هم مثل خودش شدم
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
