بچه هامون ، بزودی میرن ! اونا مهمون ما هستن !بزرگترین اکتشاف برای من این بود که فهمیدم فرزندم یک مهمان است در خانه ام و روزی از خانه ام می رود.روزها با سرعت عجیبی میگذرد و او به زودی از من جدا می شود...به خودم گفتم: کدام مهمتر است؟ نظم خانه یا این که فرزندم به خوبی از من یاد کند؟کدام مهمتر است؟ خانه یا اخلاق و روحیه و حسن تربیت فرزندم؟چون دانستم که او مهمان خانه من است. این باعث شد اولویتم را تغییر دهم!بعد از این مهمترین چیز نزد من آرامش خاطر من و اوست.... شروع کردم به پیاده کردن نقشه ام، و طبعا مجموعه کمی از قوانین مهم را انتخاب کردم و خود را ملزم به اجرای آنها دانستم و مابقی چیزها را بدون هیچ قید و شرطی رها کردم. از عصبی شدن و داد و فریاد زدن کم کردم و به آرامش رسیدم.از وسواس هایم گذشتم و به خانه ای راضي شدم که مقداری بهم ریخته و نامنظم است و کمی شلختگی در آن به چشم می خورد. اما، فرزندی را تحویل گرفتم که آرامش دارد و از من و خشم هایم نمی نالد و رابطه ای قوی و زیبا بین ما حاکم گشته است.چون می دانم....او مهمان زودگذر خانه من است. کودک عزیزم ! امیدوارم مهمانی خانه من زیباترین مهمانی زندگیت باشد.😍
بچه ها باورتون نمیشه! برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.
نازایی وجود نداره 🔊تنبلی تخمدان و پرولاکتین نازایی نمیاره 😎 بعد از ۳ سال انتظار بلاخره تو دلیم اومد 😍 خدایا شکرت😍🚫🚫🚫🚫روزی روزگاری خواهر همسرم بهم گفت تو دلت پاک نیست خدا بهت بچه نمیده خود همسرمم بهم گفت چون بد جنس و حسود ..... هستی خدا زده تو سرت و بهت بچه نمیده فلانی چون ادم خوبیه بچه داره تو باید حسرتشو بخوری تا آخر عمرت باید حسرت مادر شدن بقیه رو بخوری 😑😶خیلی دلم شکست گریه کردم شب تا صبح گریه کردم که جون تو تنم نبود از شدت فشار عصبی خون دماغ شده بودم و بی حال کنار خونه تو شهر غریب افتادم (از خودم متنفر شده بودم میگفتم مگه من چ گناهی کردم که اینقدر کثیف و پلید شدم که لیاقت مادر شدن رو ندارم )بعد از سه سال به خدا گفتم اگه زدی تو سر من و مجازتم اینه بهم بچه نده نمیخوامممم ولی اگه حرف همسرم و خواهرش اشتباهه خودت بهشون ثابت کن و همین ماه به من نی نی بده همون روز با اون حال بدم همه ی داروهای خودم و شوهرمو ریختم سطل اشغال😭🥺 بعله😍 دقیقا همون ماه بدون اینکه حتی یه قرص یا دارویی خورده باشم مادر شدم و خدا خودش ثابت کرد تو سر من نزده (خدا هیچ کسو با مادر نشدن مجازات نمیکنه ) من هیچ وقت این حرفو دیگه به روی همسرم و خواهرش نیاوردم چون خدا خودش جوابشونو داد😍 گاهی وقتا باید دلت بسوزه یا دلت بکشنه که آهت به اسمون برسه دل من خیلی اتیش گرفت اونم از همسرم 😓 از خواهرش که میدونست بیشتر مشکلات از برادر خودشه😥 (تک فرزند شهید زارعی هستم ) میشه یه صلوات مهمونم کنی تو راهیمو صحیح و سالم بیاد بغلم 😍 میدونی خدا بهمون چی گفته ..گفته وقتی به غیر از من امید داشته باشی امیدتو نا امید میکنم وقتی از همه جا ناامید شدی و فقط چشمت به دست خودم بود اونوقت بهترینشو بهت میدم
عضو گروه آبی (چالش رؤیایی بامداد خمار)، وزن اولیه 80، وزن الان ۷0 و......وزن فرداهایم ۶۰😆😎من در حال کم کردن وزنم نیستم دارم از شررررررش خلاص میشم! و دیگه حاضر نیستم برگردم و چاق بمونم.
من براتون تگش میکنم ولی اول یه پست بذارین قد و وزن و هدفتون رو بنویسین تا تگش کنم روی پستتون
ممنونم گلم ،،،،سلام سرگروه نارنجی وزنم 77 قدم 170،،هدفم 65،،،،خواهش منو وارد گروهت بکن
خواهر بزرگم چله های قرآنی میگیره ختم قرآن می گیره چله حدیث کسا،،،چله دعای معراج ،،چله زیارت عاشورا صد لعن و صد سلام کامل انجام میده هر کی می خواد شماره موبایلشو میدم تو واتساپ باهاش صحبت کنه