باخاهرشوهرم قطع رابطه اییم اما خونه مادرشوهر همو میبینیم شوهرم خیلی کم مگ حرفی پیش بیاد باهاشون حرف میزنه خیلی بهمون بد کردن .شوهرم همه کار براشون کرد از پدرشون بیشتر خرید ورفت امد وحتی خونشون ساختن۹۰درصد پول شوهرم بود وجوشکاری ودرپنجره حتی گاهی کارگری میکرد براشون تو ساخت خونه اخرشم خیلی خوب جوابمون دادن ماهم قطع رابطه کردیم و
سالها حرص خوردم وعذاب کشیدم از سرویس دادن شوهرم درحالیکه خودمون هیچی نداریم ازما میگرفت برااونا...بماند که حالا بهتر شده وخونشون نمیریم منم باهاشون حرف نمیزنم مدتی که به ارامش رسیدیم.
دیوارب دیوار مادرشوهرم هستیم شوهرم یه موتور داره که هرچی میگم بفروش نمیفروشه تو حیاط مادرشوهرم وسوئیچ هم روشه یکی از برادرشوهام ماشین نداره گاهی ازش استفاده میکنه.
شوهر خاهرشوهرم ماشینشون فروختن هرروز کرایه میداد براسرکار شوهرم گفت اشکال نداره باهاش برو وبیا فقط مواظب باش اونم حسابی تشکر کرد.
چهار روز پیش شوهر خاهرشوهرم گفت (پسر اون یکی خاهرشوهرم که قطع رابطه ایم)اومده موتور برده بگو بیاره من لازم دارم
بهش زنگ زد شوهرم قراربود صبحش بیاره الان ۴روزه نیاورده من الان فهمیدم که هنوز نیاورده میترسم موتور بالا بکشن اخه یبار دیگ لپتاپ شوهرم امانت بردن الان ۲ساله نیاوردنش چیزی هم میگیم میگن براچتونه....من از لپ تاب گذشتم اما موتور نمیتونم بگذرم الان کم کم ۹تومن پولشه ماهم خونمون نیمه ساز مونده پول نداریم...
باشوهرم حرف زدم که موتو بگو پس بیاره اون یه پسر بیکاره کارمهمش چیه ۱۹سالشه گفتم بلایی سرخودش میاره خاهرت فحشمون میده.اما میگن ول کن
ازاونطرف برادرشوهرمجردم خودش صاحب اختیار اموال ما میدونه اومده گوش شوهرم پیچونده که موتور براچته به فلانی زنگ زدی برگردونه...
درمونده شدم