مامانمینا اومدن خونمون چون باپولشون نمیتونن خونه بگیرن بعد خالمینا چپ راست زنگ میزنن یا میبینن مون میپرسن کجایین چکار میکنین حالا ده ساله خونه ما نیومده بودن دیروز رفتیم خونشون شوهرش با تحقیر به مامانم میگه کجایین من گفتم قراره کجا باشن خونشون گفت وسایلاشون کجا گفت خب خونمون گفت یعنی با ده تومن همون خونه خرابه انگار گله دونی هست موندن مامانم دلش از دنیا بی عدالت شکست بلند شدیم اومدیم
بعد من وضعیت گذاشتم ک تو زندگیمون دخالت نکنین وتیک زدم ک فقط اونا بینن بعد خالم ظهر زنگ زده میگه همه دنیا ک میدونن شما دوتا تو یه خونه زندگی میکنین چرا حاشا میکنید
بخدا اگه مادرت اینا برن یه شهرک یا روستا خیلی بهتره
خالم وات نداره پسرش بهش گفته بعدم مامانم میگه چرا گفتی فضولی نکنید
ببخشید چقد احمق و بیشعور بوده ولی دنیا گرد ،جواب آه مادرتو بدجوری پس میده
خاله منم رفته بود تو فامیل گفت پسرم با مونا بوده. ایشالله خیر نبینه...
زندگی شما به خودتون ربط داره !! اصلا اجازه ندید دخالت کنن
به خالت بگو حاشا نمیکنیم اما ربطی به شما نداره
چه بیشعور اخرش یه خونه بدتر از اون گیر شوهر خاله ت میاد
یه چیزی بهش مبگفتید خب
چه وضع حرف زدنه ؟؟! چه بی ادبه
خالت ابرو خودشو برد، نشون داد عقل، شفقت، و مهربونی، حس همدردی نداره، متاسفم برای این ادمها که انقد مریضن.
الهی، مادرا خیلی گناه دارن
از مامانت طرفداری کن و بگو ما خیلی هم خوشحالیم ک کنار همیم،کی بدش میاد مامانش پیشش باشه آخه
😔😔😔😔😔
ارسال نظر شما
این تاپیک قفل شده است و ثبت پست جدید در آن امکان پذیر نیستجدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
16 ثانیه پیش
17 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
