دلم گرفته چون پدر من برعکس بقیه پدرا مخالف ازدواج دختراش هست.حالا این وسط دامادش هم تو زرد از آب دراومد.نمیدونم عکس العملش واسه ازدواج من چطوری باشه.میترسم اجازه خواستگاری هم نده.
گلم من نمیتونم کاری برات انجام بدم جز اینکه لبخند کوچیک بیارم رو لبات بیا تاپیک اخرم شرکت کن خوشحال ...
خیلی خوب بود دمت گرم
مثل خنده نوزادی که غرق خواب است، مثل بوی خانه کاهگلی پس از باران ، یا کشیدن نقاشی روی شیشه بخار کرده، مثل پیدا کردن جای خالی در اتوبوس با یک بغل خستگی ، صدای موج دریا در شب ، بوسههای ناگهانی ، چای تازهدم قند پهلو توی استكان کمر باریک ، یا مثل دستان گرم مادر بزرگ ، دوست داشتنت همین قدر شیرین است
دو تا از خاله هام ازدواج نکردن.یکیشون اصلا با مردا نمیساخت یکیشون هم بیچاره خواستگار زیاد نداشت همونایی هم که داشت ایراد گرفت و رد کرد.الان وقتی سنش رفت بالا و خواستگار دیگه نداشت پشیمون شد که چرا ازدواج نکرده.منم خودمو میشناسم میدونم ازدواج نکنم پشیمون میشم.