که جاریتون که ۳سال باهاش قهر بودید بخاطر عملی که داره با سیاست بیاد باهاتون اشتی کنه و بخواد بعد عمل دوهفته بیوفته توخونه ی شماو ازش پرستاری کنید؟؟؟؟؟و اینکه روزایی هم که نوبت دکتر داره همش بیاد خونه شما
جریان از این قراره از زمانی که من ازدواج کردم جاریمو خانواده شوهرم تلاش میکردن منو ببرن زیر سلطه ی جاریم وبرادرشوهرم . میگفتن اونا هرچی میگن تو هیچی نگو و فقط بگو چشم یه نمونش این بود که مادرشوهرم گفت برادرشوهرت اگه خواست بزنه تو دهنت هیچی نگو 😶😶😶😶. نمیدونم چزا ازشون میترسن چندین بار تو رو خودم بهشون بی احترامی کرد جاریم ولی اونا هم هیچییییی بهش نمیگن
ولی من هرچی میگفت جوابشو میدادم و یه اتفاقاتی افتاد که من گفتم دیگه نمیتونم وقطع رابطه کردیم کاری کزد که من از شهرمون فرار کردم اومدم یه شهر دیگه .
دوبار سقط کردم حالی ازم نپرسید امسالم باردارشدم تو بدترین شرایط بودم یکی از خانواده شوهرم حالمو نپرسید
بچه من پسره اون دوتا دختر داره ناشکره میگه من پسر میخوام
الان افتاده دنبال ای وی اف وچسبندگی داره.
الان بقیشو میگم