سلام دوستای گلم من بعد تقریبا سه سال دوری از کار به خاطر پسرم تازه اومدم سر کار حدود 10 روز میشه
تو شرایط بد روحی هم از نظر اختلافات شدید با همسر و حتی تو فکر جدایی هستم
پسرم کوچیکه میزارم پیش مامانم میام
دلم براش تنگ میشه خیلی بهش وابسته هستم ولی وقتی شبا هم بر میگردم خونه حال ندارم باهاش بازی کنم یا حرف بزنم
از 7 صبح میام بیرون تا 7 عصر میرسم خونه
خلاصه کارم هم سنگینه کارشناس بازاریابی شدم و همینطور مسئول دفتر سه تا مدیر عامل گیج و سر شلوغ که اصلا شرکت نیستن همش اینور اونور هستن و من باید هی جوابگوی کسایی که باهاشون کار دارم باشم برای همین خیلی زنگ خور داریم و من خسته میشم و گاهی هم اسامی بعضی افراد رو بد متوجه میشم
خلاصه امروز یکی از این مدیر ها زنگ زده تازه دوبار بود تلفنی باهاش حرف میزدم صداش خیلی ضعیف بود و من نشناختم خیلی بدجور بهم تعرض کرد و تازه به همکار مافوقم هم گفته که چرا این منو نشناخته
حالا خوبه همشون روانشناسی و روابط عمومی و منابع انسانی هستن
خلاصه خیلی ناراحت و دپرس شدم هرکار کردم نتونستم جلوی گریه و ناراحتیم رو بگیرم تازه همکار بنده خدام اصلا حرفای مدیر رو انتقال نداد من خودم فهمیدم
به نظرتون بیخود ناراحت شدم ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
*****ذهنم آشفته، خواب هایم پریشان، خنده هایم فتوشاپی ، درد و دل هایم با دیوار فیس بوک و وبلاگ ! میزان همدردی ها هم با نظر !!! و تکرار پشت تکرار... *******
سمیه جون اگه میتونی سرکار نری که نرو اگه نیازنداری اگرهم نیازداری باید باکمی برنامه ریزی به کارات برسی فراموش نکن نظم خیلی تو کارموثره ومهمتراینکه شرکتهای خصوصی خیلی توقع دارند از کارمندانشون وباخودشون فکرمیکنن باید رس کارمند رو بکشند وتامیتونن ازش کاربکشند خودتو اماده کن واگه بنابرمصالح باید سرکاربیایی کمی تمرکز بیشترکرده ودقت هم بکن البته اگه حقوقت خوبه
ولی اگه فقط کمی میتونی سرکار نری وپیش بچه ات باشی بمون پیشش
دیروز جاریمو بعد مدت ها دیدم انقدر لاغر شده بود از خواهر شوهرم پرسیدم چطور انقدر لاغر شده، بهم گفت از اپلیکیشن زیره رژیم گرفته، من که از کافه بازار دانلود کردم و شروع کردم لینکشو میزارم شمام شروع کنید تا الان که راضی بودم.
حالا تو بعد از مدتها اومد یسرکار با این فشاری که داری تحمل میکنی من فقط محل کارم عوض شد همکارایی رو که قبلا هم میشناختم کلی با هم بگو بخند داشتیم اگه بهم حرف میزدن من از ناراحتی دق میکردم میدونم حالت چه جوریه ولی 1 ماه تحمل کن همه چی عادی و خوب میشه نگران نباش
عزیزم بخاطر مشکلاتته باید اونا رو حل کنی اول بعد میرفتی سر کار
خدای خوبم یه پسره سالم و خوشگل دادی شکرت،
یه دختره سالم و خوشگل هم ازت میخام،
همه با هم با همسری با سلامت و طول عمر شاد زندگی کنیم،
بگین امین دوستای خوبم، حاجت روا باشین
بچه ها اگه مجبور نبود که نمیرفت... بههر حال داری خودتو حسابی خسته میکنی... این دلخوری ها تو محیط کار عادیه.. زیاد توجه نکن والا پیرت میکنه.. باید پوستت کلفت باشه از این گوش در از اون گوش دروازه... به خودت فقط فکر کن..
دیگران را ببخشید .. نه اینکه آنها سزاوار بخشایشند.. بلکه شما لایق آرامشید!!!
عزیزم سمیه جان میدونى چقد تو فکرت بودم خیلى وقته سایت نیومدى الان اسمتو دیدم کلى خوشحال شدم
بدترين حالت ماجرا اين است كه طاقتمان تمام شود و به روي خودمان نياوريم و تا زمان مرگ ادامه دهيم خيلي ها اينطور زندگي ميكنند دست انداز كم طاقتي را رد كرده اند و افتاده اند توي سرازيري عادت ...اوريانا فالاچي
دوست جونا چاره ای ندارم باید بیام سر کار تو این مدت هم اشتباه کردم دل به شوهرم خوش کردم و سرکار نیومدم از همه چیز عقب موندم خیلی برام سخته ولی چاره ندارم
تازه الان روز خوشم هست که قهرم خونه مامانم هستم مسئولیت ندارم برگرذم خونه خودم بچه رو باید بیارم مهد یا بزارم پیش مادر شوهرم که حالم به هم میخوره
دو ماهه خونه نیستم زنگ نزد بپرسه کجایی نوه ام کجاست خودت کجایی 6 سال عین احمق ها با پسرشون تو یه ساختمون زندگی کردم همه چیز رو تحمل کردم حالا اینم جوابش
*****ذهنم آشفته، خواب هایم پریشان، خنده هایم فتوشاپی ، درد و دل هایم با دیوار فیس بوک و وبلاگ ! میزان همدردی ها هم با نظر !!! و تکرار پشت تکرار... *******
اصلا ما زنها برای محیط کار بیرون ساخته نشدیم.. نه اینکه از پسش برنیایم.. نه.. ولی تو ایران خیلی زنها رو اذیت میکنن.. تو به روی خودت نیار .. حالا جدی جدی میخوای از شوهرت جدا شی؟ بچه چی میشه؟
دیگران را ببخشید .. نه اینکه آنها سزاوار بخشایشند.. بلکه شما لایق آرامشید!!!
این مسائل تو محل کار برای همه پیش می یاد کم کم عادی می شه برات ولی سعی کن قوی باشی .. اگه بخوای هر مسئله بی اهمیتی اینقدر ذهنتو درگیر کنه دیگه جایی برات پسرت نمی مونه
عشق فقط یک کلام ،،،، مهدی (ع) ....
می شه برای حل مشکلم فقط یه صلوات بفرستی ! خیلی محتاج دعاتونم ...