دختر عموم عروسی نگرفت به خاطر کرونا .جهاز چید .منم رفتم کمکش .شوهرش یه اخلاق عجیبی داشت طوری که انگار ما دو تا منگ هستیم یا دو بچه گربه ایم همش میترسید چیزی بشکنیم. حالا من یه کارتن و مالیدم به دیوار یه خش کوچیک افتاد جوری اخم کرد که بیا و ببین .دیروزم دختر عموم گفت بیا بریم ربان بزنیم تموم شه .حاضر شدم .یهو گفت نمیریم شوهرم خودش تنها میره .اصلا پسره یجوریه. ما تو خونه راه میرفتیم دلش آشوب بود .حالا الان دخترعموم پی ام داده شوهرم صبح میره سرکار بیا بریم یه کم دیزاین کنیم .موندم برم یا نرم. از طرفی دوست دارم چشمش عادت کنه دختر عموم خانوم اون خونه است آخه بهش گفته تنهایی نبایدبری تو خونه.از طرفی میگم خودمو قاطی نکنم
حالا من دارم چینی میچینم تو کابینت میگه میشه دست نزنید به اونا من خودم میچینم .بعد یه کار دیگه میکردم میگفت میشه دست نزنید لطفا .بشینید موبایل بازی کنید من خودم انجام میدم .موندم چرا اینجوری بود به نظرم وسواس فکری داشت
فروردین ۱۴۰۰ تست ژنتیک دادم شهریور جوابش اومد ۸ تا جهش تو ژن هام بود حالا از همسرم تست گرفتن انشالله که اون سالم باشه و مشکلی پیش نیاد ۴ ماه دیگه جواب آزمایشش میاد برام دعا کنید ❤❤ من ته تغاری پاییزم 😍😍👸🍂🍂 به رنگ رژم💄💄 گیر نده ..تو از سیاست های زنانه بی خبری... زن ها پای مهمترین داشته هایشان را با رژ لب سرخ امضا میکنند..💋💋💋.❤❤❤❤