2737
2734
عنوان

🤔به نظرتون چرا عروسا و مادر شوهرا انقد با هم درگیرن

| مشاهده متن کامل بحث + 622 بازدید | 59 پست

میدونی دلیل دومی هم که میتونم بیارم  ضعف رفتاری خانوما هستن  من زیاد ندیدم  پدر و داماد سر دختر دعواشون بشه  اتفاقا انگار  که قراره یکی بعد از خودشون مراقب دخترشون باشه  واسه پدرا 

ولی زنا  نمیدونم به چه دلیلی   انگار که همیشه یه مرد رو واسه خودشون میخوان یا چه میدونن انگار که باید دوست داشته بشن توسط یه مرد   برای همین وقتی میخوان با یه خانوم دیگه شریکش بشن  حس میکنن اون خانومه دشمنشونه 

مثلا من  حس میکنم تعداد مردایب که از زنشون یا دخترشون بپرسن منو بیشتر دوست داری یا شوهرتو  یا باباتو  خیلی کمتر از زنایی که میخوان بدونن شوهرشون  یا پسرشون  اونا رو بیشتر دوست داره یا دشمن 

عاقل تر از آنیم که دیوانه نباشیم ...
مادر شوهرا از شوهرشون توجه ندیدن یه عمر با حس مردونگی پسرشون زندگی کردن  پسرا خرج کردن برا ماد ...

وقتی روابط بیمارگونه تر میشه، چالش ها بیشتر میشن. یه پسر برای مادر قسمت رمانتیک حذف شده با شوهرشه، برادر در جوانی از دست رفته مادرشه، دوستشه باعث حس مفید بودن و ثمره زندگیشه، افتخار و ویترین خانواده است، حامی مالی و عاطفی مادرشه و ... همینطور برو جلو.

کاهی اوقات برعکسه.روابط مادر و پسر تا قبل ازدواج، دور و سرد و حتی تا مرزهای نفرت و بی تفاوتی پیش رفته.بعلت نداشتن مهارت های ارتباطی.بعد یهو عروس میاد و مادر می بینه پسرش چقدر گرم و مسئولیت پذیر و عاشق و دست و دلبازه با این دختر تازه وارد! و این آغاز حسادت و مقایسه و تخریب و.... اینا میشه

هوای خوب مثل زن خوب استهمیشه نیست. ..زمانی هم که هست, دیرپا نیست.مرد اما پایدار تر است.اگر بد باشد, می تواند مدت ها بد بماند و اگر خوب باشد, به این زودی بد نمی شود اما زن عوض می شود با بچه, سن, رژیم, حرف, ماه, بود و نبود آفتاب, وقت خوش...زن را باید پرستاری کرد با عشق،حال آن که مرد می تواند نیرومند تر شود اگر به او نفرت بورزند

ببین منم به همین مشکل خورده بودم.😢خانمای اینجا بهم دکترساینا رو معرفی کردن و منم از یکی از دکتراش ویزیت آنلاین گرفتم از خونه. و خیلی راضی بودم و مسالمم حل شد😍 بیا اینم لینکش ایشالا که مشکل توهم حل بشه😘

چون هر ددشون خانمن و خانما فقط ب هم حسودیشون میشه اصلا کلن خانما با هم لجن عقیده دارم حتی اگ همونشن ...


درمورد دومی فکرنمیکنی اشتباه از خودت بوده؟، به زنه چپ چپ نگاه کردی، ایش و ویش هم کردی، انتظارداشتی چیزی نگه؟ خب به شما ربطی نداشته که، چندشت شد راهتو بگیر برو

اگه بشر این اصل رو رعایت کنه قطعا دنیا جای قشنگ تری میشه:وقتی از اعماق وجودت احساس میکنی زندگیت رو نکبت فرا گرفته بچه دار نشو! 😒ظلمِ ظالم، جورِ صیاد، آشیانم داده بر باد... ای خدا، ای فلک، ای طبیعت... شام تاریکِ مارا سحر کن... 🤲😢😞😞😞مشغول قتل‌عام روزها هستم‌!💔ما دهه شصتیا تو زندگی ازهرچی میترسیدیم سرمون اومد، از هرچی نمیترسیدیم هم سرمون اومد، یه سری چیزای متفرقه هم بود اونا هم سرمون اومد، یه سری چیزا هم اصلا مربوط به ما نبود ولی سرمون اومد، یه چیزایی حتی وجود خارجی نداشت ولی اونا هم سرمون اومد، لامصب معلوم نیس کله ست یا میدان مغناطیسی😒😒😒 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌کاش من حسنی بودم و توی دِه شلمرود، تک و تنهابودم، و عین خیالمم نبود که نه قلقلی نه فلفلی نه مرغ زرد کاکلی هیچکس باهام رفیق نیست، و تنها دغدغه ام این بود که تنها روی سه پایه، بنشینم توی سایه☹️☹️ من به فکرِ خستگی های پَرِ پرنده هام، تو بزن تبر بزن... من به فکرِ غربتِ مسافرام، آخرین ضربه رو محکمتر بزن🍁🍃اون درختِ سربلندِ پُرغرور، که سرش داره به خورشید میرسه منم منم، اون درختِ تن سپرده به تبر که واسه پرنده ها دلواپسه منم منم، من صدای سبزِ خاکِ سُربی ام، صدایی که خنجرش رو به خداست، صدایی که توی بُهتِ شبِ دشت، نعره ای نیست ولی اوجِ یک صداست🌳🍃🍃سنگ است که میزند به سینه هرکس فقط برای خود😔 بیزارم از این خلقِ دورنگ و از ناکسان و هرکسی😒
2731

من مجردم،یه خانمی تو فامیل بود خیلی رفتار خوبی بامن داشت یه بارم گفت خیلی دوستت دارم،قربون صدقه ام میرفت، تا اینکه گذشت و پسرش بمن علاقه مند شد،این خانم رفتارش بامن بدشده،تاچند وقت پیش که فقط فامیل بودیم خوب بود حالا که به چشم عروس نگام میکنه بد شده،ولی خبر از دل و نیت من نداره،من باخودم عهدبستم مادرشوهرآیندمو مثه مامان خودم بدونم،بهش احترام بزارم،توپیری ازش مراقبت کنم،تعریف از خودنباشه عروس دلسوزی رو ازدست دادحالا ببینیم بعدا عروسش چطور از اب درمیاد

من اصلا با مادرشوهرم مشکل ندارم تنها دلیلش هم اینکه اصلا توی زندگی ما دخالت نمیکنه و هوای پسرو عروسش و یکسان داره و همین طور حواسش بهمون هست ک ی وقت کم و کسری نداشته باشیم اونوقت مگه من دیوونه ام با همچین مادرشوهری بد باشم بنظرم همه چی برمیگرده ب رفتار مادرشوهر جدا اگه اونا بد بودن منم بد میشدم 

حتی اگه عروس هم بد بود مادرشوهر باید بخاطر زندگی پسرش کوتاه بیاد و لطمه ای ب زندگیشون وارد نکنه

2738
چقد زبون تلخ بوده 😂

اول صبحی و بدگویی...هست بابا خیلی تلخ ...چند روز پیش گفتم دندونمو کشیدم از بس اذیتم میکرد میخوام ایمپلنت کنم جاش چون دوسندارم وقتی میخندم تو این سن بی دندون دیده بشم..برگشت گفت که چی بشه عزیزم ایمپلنت هم کنی 4 یا 5 سال دیگه میفته گفتم دکتر گفت مراقبت کنم تا اخر باهام میمونه حداقل 25 سال..گفت دروغ...گفتم به هر حال..اخه تو دلم گفتم زنیکه نمیشه هیچی نگی و انقدر تلخ نباشی

من مجردم،یه خانمی تو فامیل بود خیلی رفتار خوبی بامن داشت یه بارم گفت خیلی دوستت دارم،قربون صدقه ام م ...

یادت باشه اجی 

هیچ وقت عروس دختر نمیشه ... مادرشوهر هم مادر نمیشه

خداوندا ب خاطر همه داشته ها و نداشته ها شکرت 😇
من مجردم،یه خانمی تو فامیل بود خیلی رفتار خوبی بامن داشت یه بارم گفت خیلی دوستت دارم،قربون صدقه ام م ...

اشتباه میکنی که تصمیم گرفتی همچین عروسی باشی، اینو میگم چون خودم اینطوری بودم، حتی توی خونه تکونی کمکشون میکردم، میرفتم بالای 4پایه دوساعت لوستراشونو تمیزمیکردم

بعد دیدم نه خانواده شوهر هیچوقت به چشم دختر خودشون نگاهت نمیکنن، پس از اول خودتو بالا بگیر و زیاد قاطی نشو باهاشون، به ضرر خودته

اگه بشر این اصل رو رعایت کنه قطعا دنیا جای قشنگ تری میشه:وقتی از اعماق وجودت احساس میکنی زندگیت رو نکبت فرا گرفته بچه دار نشو! 😒ظلمِ ظالم، جورِ صیاد، آشیانم داده بر باد... ای خدا، ای فلک، ای طبیعت... شام تاریکِ مارا سحر کن... 🤲😢😞😞😞مشغول قتل‌عام روزها هستم‌!💔ما دهه شصتیا تو زندگی ازهرچی میترسیدیم سرمون اومد، از هرچی نمیترسیدیم هم سرمون اومد، یه سری چیزای متفرقه هم بود اونا هم سرمون اومد، یه سری چیزا هم اصلا مربوط به ما نبود ولی سرمون اومد، یه چیزایی حتی وجود خارجی نداشت ولی اونا هم سرمون اومد، لامصب معلوم نیس کله ست یا میدان مغناطیسی😒😒😒 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌کاش من حسنی بودم و توی دِه شلمرود، تک و تنهابودم، و عین خیالمم نبود که نه قلقلی نه فلفلی نه مرغ زرد کاکلی هیچکس باهام رفیق نیست، و تنها دغدغه ام این بود که تنها روی سه پایه، بنشینم توی سایه☹️☹️ من به فکرِ خستگی های پَرِ پرنده هام، تو بزن تبر بزن... من به فکرِ غربتِ مسافرام، آخرین ضربه رو محکمتر بزن🍁🍃اون درختِ سربلندِ پُرغرور، که سرش داره به خورشید میرسه منم منم، اون درختِ تن سپرده به تبر که واسه پرنده ها دلواپسه منم منم، من صدای سبزِ خاکِ سُربی ام، صدایی که خنجرش رو به خداست، صدایی که توی بُهتِ شبِ دشت، نعره ای نیست ولی اوجِ یک صداست🌳🍃🍃سنگ است که میزند به سینه هرکس فقط برای خود😔 بیزارم از این خلقِ دورنگ و از ناکسان و هرکسی😒
یادت باشه اجی  هیچ وقت عروس دختر نمیشه ... مادرشوهر هم مادر نمیشه

اره میدونم،صادقانه میگم نیتم برا آینده اینه،به مادرشوهرم اندازه مامانم احترام بزارم نه اندازه مامانم دوستش داشته باشم چون دوست داشتن دروغه،ادم نمیتونه یهو عاشق کسی به اندازه مادرش بشه

اره میدونم،صادقانه میگم نیتم برا آینده اینه،به مادرشوهرم اندازه مامانم احترام بزارم نه اندازه مامانم ...

منم همین نیت را داشتم و تا سه سال اول زندگی خدایی به چشم مادرشوهر نگا نمیکردم...هر وقت به مامان خودم زنگ میزدمو حالشو جویا میشدم به مادرشوهرم هم تماس میگرفتم و تو دلم میگفتم یه احوال پرسی که چیزی از من نمیگیره بعدها جاریم اومد به من گفت زیاد به مامان زنگ نزن دو هفته یه بار زنگ بزن حالشو بپرس..فهمیدم مادرشوهرم ازش خواسته که بگه...قربون مامان خودم برم که هر وقت تماس بگیرم شاد میشه

منم همین نیت را داشتم و تا سه سال اول زندگی خدایی به چشم مادرشوهر نگا نمیکردم...هر وقت به مامان خودم ...


شما عروس اولی؟؟

لالا لالا بخواب دنیا خسیسه واسه کمتر کسی خوب مینویسه یکی لبهاش همیشه غرق خندس یکی چشماش تو خوابم خیسه خیسه💔
2706
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2687
داغ ترین های تاپیک های امروز