بچه ها یکی از دوستام که فوت شد توی تصادف فامیلشون خیلی با من درد و دل میکرد میگفت واقعا تو بهترینی و فلان منم قبلا تاپیک زدم راجبش چقدر که من محبت کردم چون فکر میکردم وظیفم هست و منم حتی چند ساعت قبل از تصادف دوستم دیدمش کلا واسه خدابیامرز احترام قاعلم فامیلشون ۱۵ سالشه اخر این اواخر متوجه شدم خیلی داره پرو میشه راحت شده انگار امشب بهم گفت میری سر ساختمون نیوفتی( کاراموز عمرانم) گفتم من فقط سر ساختمون نمیرم پارک و خیابون و راه و پل و بعد گفت پس مواظب باش ماشین زیرت نکنه خندید منم از شوخیش ناراحت شدم عذر خواهی کرد چند دقیقه بعد گفت ناراحت شدی گفتم نه بیخیال یهو گفت حالا فردا داشتی از سر کار برمیگشتی ماشین نره روت هر هر خندید منمممم انقدر ناراحت شدم و جوش اوردم پریدم بهش هرچی از دهنم در اومد گفتم بهش که شعور داشتع باش این چه حرفیع دیگع پیام نده و فلان اونم گفت من باهات راحتم چون درکم میکنی نمیفهمم چرا انقدر ناراحت شدی دیگه منم عصبی بودم هرچی از دهنم در اومد گفتم الان ناراحت شدم که چرا اینجوری برخورد کردم به نظرم شوخی قوق العاده بدی بود اما فکر میکنم کلا حرف زدن بلد نیست کار بدی کردم یعنی؟؟؟؟ من یکم زود از کوره در میرم ۲۲ سالمه