اینا از خباثت و... نیست این بخاطر هورموناس باید سعی کنیم به شدت خودمون رو کنترل کنیم تا ناراحتی پیش نیاد
من سر بچه اولم هم همینطور بودم
اونموقع تازه بالای مادرشوهرم میشستیم و ب قول شما هرروز صداشونو میشنیدم و.... یکی دوبارم درگیر شدم باهاشون اما بعد زایمان کم کم خوب شدم
الان دوباره این مشکلو پیدا کردم حتی نمیخوام ببینمشون یا زنگ بزنم و...
ی حس بدی دارم حس تنفر مدام هم ذهنم میره سمت بدیهاشون
دوتا خواهرشوهر دارم .اونموقع ها خیلی دخالت میکردن تو زندگیم اوایل عقدو میگم. سر خرید کوچکترین چیزی اونا باید نظر میدادن .سر همین قضایا ازشون بشدت متنفر شدم بعد چهارساله هنوزم از یادم نرفته.چون نذاشتن به بیشتر ارزوهام برسم.
بخدا میدونم چی میگی به هرچی فکر میکنم که ذهنمو دور کنم اخر میام میرسم به بدیها و تنفر از اینا در صورت که قبل بارداری انقدر هم عصبی نبودم از دستشون الان دنبال ی جرقه ام تا دعوا کنم باهاشون
تازه یسال بعد زایمان هم دست به گریبان این موضوع بودم بعد کم کم بهتر شدم
دست خوده ادم نیس این احساسات من درکش میکنم من و این خانم ذاتا ادم بدی نیستیم بدنمون به هورمون اینجوری واکنس نشون میده
دیدی ی وقت هورمونات که بهم میریزه ناخوداگاه گریه ات میگیره؟ این حس خشم هم همینطوره .
امیدوارم خدا خودش کمکمون کنه
ارسال نظر شما
این تاپیک قفل شده است و ثبت پست جدید در آن امکان پذیر نیستجدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
45 ثانیه پیش
46 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
