راستش زمستون یه مریضی آنفولانزا خیلی سختی گرفتم طوری که نفس نمیتونستم بکشم رفتم دکتر معمولی خوب نشدم مجبور شدم برم یه دکتر خصوصی و گفت ریه هات خیلی عفونت داره تب و لرز شدید داشتم حالم خیلی بد بود که شوهرم پول کم آورد و من از بابام قرض گرفتم گفتم بعد که حقوق گرفتی پس بده گفت نه تو خیلی لوسی و چرا حتما باید بری مطب خصوصی 100 و خورده ای پول داروهام شده بود اینقدر به دکتره فحش داد گفت بریم درمانگاه عمومی وصل کنیم چندتا داروهامم خودم نگرفتم که گرون تر نشه خلاصه کلی بدن منو لرزوند با اون حالم و من داد زدم گفتم ولم کن حالم بده منو کتک زد و دعوامون بالا گرفت و دو هفته خانوادم جمعم کردن و وقتی مامانم بهش گفت همینه زن خرج داره چرا با زنت این کارو کردی گفت دختر شما لوسه شما خیلی بهش رو دادین تو اون دو هفته که اینقدر حالم بد بود پدر مادرش یه زنگ هم نزدن خرجم و دکتر بردنم و مراقبتمو خانوادم انجام دادن
حالا باباش مریض شده حالش خیلی بده بردن همون دکتر خصوصی که من رفتم و تمام سرماشم همونجا وصل کردن نگفتن برو درمانگاه عمومی و وقتی من گفتم اما اونجا خیلی گرون میگیره گفت اشکال نداره پول مهم نیست فقط بابام خوب بشه و خیلی نگرانه و خلاصه
میخوام بگم فهمیدم فقط من بودم که ارزش نذاشتم اونقدر و چقدر فرق میذاره تو دلم گذاشتم همشو دلم خونه. پدر و مادر مهمتر از زن هستن اینم از آموزش های جامعه ماست.
امشب وسط دعوا در دهنم باز شد و گفتم واسه بابات داری بال بال میزنی اما دو هفته نپرسیدی حتی بهترم یا نه اونم گفت وا من واسه بابام چیکار کردم گفتم دکتر خصوصی معرفی کردی چیه تو که میگفتی دوست ندارم دکترا پولمونو بخورن تو لوسی که پیش دکتر خصوصی میری پس باباتم لوسه.
نخیر خدا جا حقه خیلی فرق گذاشتی.