عزیزم راه حلش فقط فقط محل نذاشتنه اگه بدونی مادر شوهر خواهر شوهر من چه بلایی سرم میاوردن. خوشگلی که خوبه مثلا پای ماهواره رو به شوهرم یهو می گفتن وای چه سینه های خوبی داره یا وای طرف چه سفید بلوریه. حالا منم سفیدم یا تیپو قیافم خوبه تعریف نباشه ولی یه جوری یا چه لونده و... با اب و تاب از بقیه تعریف می کردن جلو شوهرم که من که هم جنسم بودن کنجکاو میشدم با دقت بیشتری طرفو بررسی کنم دیگه یه مرد ک جای خود داره. اونا وقتی می گفتن با اینکه سعی می کردم ظاهرم مشخص نباشه ولی میفهمیدن ناراحت میشم هر سری بدتر می کردن. بعد کم کم با خودم فکر کردم حالا ک چی مثلا تو زیبایی دست بالا دست بسیاره چرا خودمو اذیت کنم من همینم ک هستم و شوهرم منو خواسته. هر موقع دلش نخواست بره به سلامت برا چی خودمو اذیت کنم. دیگه برام مهم نبود. دیدن نمی تونن بچزوننم دست برداشتن. البته دوتا کار دیگع هم در کنارش کردم مثلا اگه میگفتن فلانی جذابه منم میگفتم اره خیلی نازه و اینکه از مردا تعریف می کردم جلوشون مثلا اونا میگفتن فلان دختر بازیگر چه خوشگله من میگفتم اره واقعا نازه خیلی به شوهرش میاد،، شوهرشم خیلی جذابه یا خوش تیپه یا... اینام میدیدن پسرشون داره ناخوداگاه حسودیش میشه دیگه دهنشونو می بستن.
در ضمن مادرشوهرت ک تعریف کرد از عروس با لبخند و ذوق می گفتی :آخی اره عروس دوستتونم مثه دوستتون خوشگل و نازو بود. ببخشید یک طومار شد😂
خیلی واضح میگفتم برو واس شوهرت تعریف کن.... یا برو واس دومادات بتعریف
بگه به درک بیخیال
شماهم ایندفعه که ازعروسی اومدی بگوووو وااااااااااای نگم براااااتوووووون. عروسه عجب مادرشوهرخوشگل و مهربونی داشت.وای خدا چقدر مادرشوهرش مهربون بود😢چقدر به عروسش میرسید😢خوش بحاله عروسه هعی😐
ینی مادرشوهر اگ زخم زبون نزنه میمیره. مادر نامزد من به دامادمون گفته بود فلانی مشکل روحی روانی داره منو میگفت. خداروشکر که عروسش نشدم.
دقیقاهمین دوستشویبارتعریف کردم عمداگفتم که توی دوستات ازخوشگلی وقدوبالاتکه یجوری بهش برخوردهمش انکارمیکردکم بود دعواکنه باهام... دقیقا حرفایی که گفتیرواینام میزنن مثلاجاریم چاقی همش میاد از دخترای خوش اندام واسه برادرشوهرم میگه من بجای زن اون ناراحت میشم
ارسال نظر شما
تاپیک های به روز شده
15 ثانیه پیش
19 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
