تقریبا هر هفته خونه ی پدرشوهر که یک ساعتی از ما فاصله داره میریم.. هفته ی پیش خواهر شوهرم که شهر دیگه ای زندگی می کنه اومده بود خونه ی باباش....
من اون هفته سردرد بدی داشتم، نتونستیم بریم... این هفته که رفتیم پدرشوهرم خیلی با من سرد برخورد کرد و باهام صحبت نمیکرد زیاد و رفته بود به شوهرم گفته بود چرا نیومدید دیدنی خواهرت؟!
حالا خود پدر شوهرم چند بار واسه قضایای مختلف که مثلا یک بار یکی بهشون گفته بود مثلا جلو عروس زشته این نون کهنه رو بگذاری ،گفته ما راحتیم و این حرف ها نداریم و یعنی چی زشته...اما نوبت ما که میرسه براشون مهم میشه...