پسر جاریم خیلییییی بی شعوووره
کلا 8 سالشه ولی خیلی نفهمه
چند وقت پیش سر اینکه ما اتاقمون شبا گرم میشه و همسرم میگه کولرونزنیم حرف افتاد و جاریم گفت پنکه داریم دادم به خواهرم ولی الان دیگه لازم نداره میخای بدمش به تو
پسرش سریع اومد گفت نههه مامان لازم نکرده ما خودمون میزاریم خونمون ما لازمش داریم خودمون نده ها به کسی
منم نشستماااا،خوبه یکسال بود داده بودن به یکی دیگه
اونروزم رفتیم خونه مادرشوهرم شبو اونجا موندیم با جاریم
همه جا انداختن من جا نداشتم جاریم گفت بیا پیش ما بخواب پسرش سریع میگه نه مامان یبار بزار راحت روی یه تشک بخوابیم جاریمم گفت یجوری میگی انگار رو سنگ میخوابیم همیشه تخت خودتو داری دیگه حالا یروز اینجاییم پسرش بازم دعوا راه انداخت که نههه کسی حق نداره بیاد اینجا بخوابه
اصلا حالم ازینجور بچه بهم میخوره😒