امشب واقعا دلم گرفته
تویه شرایط خیلی بدی هستم
تو اقدامم و سه روز به موعدم موتده و منتظرم
دارم خودمو برای یه اتفاق مهم اماده میکنم
وضع روحیم مناسب نیست اصلا
چن وقتیه حس میکنم شوهرم تغیر کرده و بهش شک کردم
و بهونه گیر شده
دلم‌گرفته مثل یتیمی شدم ک منتظر یکی بیاد ک ارومش کنه کسی رو ندارم باهاش درد و دل کنم خیلی تنهام خیلی
گریه
من غروبی انقد دلم برا مامان بابام تنگ شده بود یهو گریه م گرفت... خیلی بده
وقتی با گریه هم نتونی اروم شی چی
قهوه میخورم آهنگ ملایم
وضو میگیرم دو رکعت نماز میخونم قرآن حس میکنم چاکراهام واقعا آزاد میشن
خودم خوب میشم یکم که بگذره 😶
من وقتی دلم میگیره میرم بیرون تو حیاط کنار درخت زندگیمو از تو شروع میکنم گریه میکنم باخدا حرف میزنم
از بس ک تنهایی غمامو تو خودم حل کردم حس میکنم دارم از درون منفجر میشم
من خیلی درونگرام و هیچکس از هیچیم خبر نداره
خدایا 😭
