2737
2734

سلام دوستان داستان زندگی آوردم براتون ۱۲قسمت تایپ شده داره پایه اید یا نه؟؟؟

اگه پایه اید لطفا قوانین تاپیک رو رعایت کنید

🌹توهین ممنون

🌹قضاوت ممنوع

🌹عکس نمیذارم

🌹۱۲قسمت بیشتر تایپ ندارم اگه علاقه داشتین تاپیکو قفل میکنم فردا ادامشو تایپ میکنم میذارم

🌹من هنوز افسردگی دارم توی نظراتتون دقت کنید این دختر حالش خوب نیست....

🌹لطفا نترکونید 

♥️من یک مدافع سلامت هستم♥️در یک بیمارستان کرونایی♥️میشه برای سلامتیم دعا کنی دوس جونی♥️


بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.

2728
2738

قسمت اول

سلام من فانتومم متولد۱۳۷۶
توی یه خانواده شلوغ با سطح مذهبی متوسط به دنیا اومدم
۵تا خواهر بودیم و مادر و پدرم که مادرم از وسواس و پدرم از اعتیاد رنج میبرد و گیر دادنای مامانم به بابام از اول ازدواجشون باعث کتک کاری های زیادی شده بود و نتیجش چن تا دختر عقده ای و ساکت و منزوی بود که حتی نمیتونستن از حق خودشون دفاع کنن و من تهتغاری اونا بودم
مادرم زیر کتکها و بیرون کردنای اون توسط بابام از خونه و فشار روحی از بابت نداشتن پسر هر دوسال یبار باردار شده البته تفاوت من با خواهر بزرگترم فقط۵سال هستش
مادرم من و خواهر۵امم رو توی شهر به دنیا اورد و فقط برای خواهرم سونو رفت چون میترسید از اون چیزی که میشنید_دختره_
بعد از تولد خواهربزرگ ترم که تپل و بور و چشم عسلی بود مامانم عملtlانجام داد یعنی لوله هاشو بست که بچه دار نشه
اما پنج سال بعد در اوج ناامیدی فهمید که بازم بارداره
اما فکر کرد که این حکمت خداست ممکنه پسر باشه و نگم داشت و اصلا چکاپ و سونو نرفت و منو توی درمانگاه به دنیا اورد یه دختر لاغر سیاه با صورت پر از مو
نمیدونم خودش میگفت از بس سر من رعایت نکرده و کله پاچه خورده من اینقد مو دارم حالا راست یا دروغشو نمیدونم

♥️من یک مدافع سلامت هستم♥️در یک بیمارستان کرونایی♥️میشه برای سلامتیم دعا کنی دوس جونی♥️

قسمت دوم

متاسفانه خواهرام تحت تاثیر حرفای بقیه که این یکی پسره و قراره داداش براشون تخم دو زرده بذاره رفته بودن کلی لباس پسرونه خریده بودن و در انتظار خبر....
 وقتی به دنیا اومدم از بیمارستان زنگ میزنن به خونه پسر عموم گوشیو بر میداره و وقتی بهش بازم جمله همیشگیو میگن_دختره_لال میشه و خواهرام یکی یکی گوشیو میگیرن و وقتی میفهمن که اینم دختره میزنن زیر گریه و دروقفل میکنن و میگن حق ورود به خونه رو نداره ما خواهر داریم جایی برای اون توی خونه نیست
 اون میون یه دایی داشتم که بسیار خوشتیپ و خارج رفته بوده و اونموقع بچه دار نمیشده و یه دختر دایی که تازه ازدواج کرده بوده و هنوز بچه دار نشده بوده این دوتا منو خیلی زیاد دوست داشتن و حتی هردو حاظر بودن منو به فرزندی قبول کنن
که هردو متاسفانه خیلی زود فوت شدن دختر داییم سال۷۹و داییم سال۸۳

♥️من یک مدافع سلامت هستم♥️در یک بیمارستان کرونایی♥️میشه برای سلامتیم دعا کنی دوس جونی♥️
2706
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2687
2730