یاد اوایل زندگی متاهلی خودم افتادم
همه دردهام تازه شد
با تمام وجود درکت میکنم
خیلی خیلی کنار اومدن با آدم نماهای زور گو سخته
فقط چاره دوری دوری وفقط دوری
ما از وقتی که خونمون وازشون جدا کردیم
وهمسرمم ثابت کرد که دیگه حق دخالت ندارن
ورفت وآمدهامون ومتعادل کردیم
طعم آرامش وچشیدیم
هر چند الانم مدام حسادت میکنه
ولی اهمیت نمیدم