این روزا افسردگیم شدت گرفته
چندهفته پیش از روانپزشک آنلاین دارو گرفتم
شروع کردم اولش بد نبود،اما به مرور شدم مثل مرده متحرک
حتی خود همسرم که همیشه میگه بیخیال بابا حالت خوبه
هی میگفت چرا اینجوری شدی
اطرافیان همه میگفتن نخور قرصارو ،تاثیراتش روم خوب نبود
حس غم و شادیم رفته بود.نه خوشحال میشدم نه غمگین
اما رفته بودم تو لاک خودم.سر شده بودم
خلاصه قطع کردم داروهارو
امروز شوهرم باهام شوخی کرد و من طاقت نیاوردم مثل دیوونه ها شروع کردم دادوبیداد و خودم و میزدم و هرچی دم دستم اومد پرت میکردم.احساس کردم یه لحظه دچار جنون شدم
همسرم خیلی جاخورد و سوییچ و برداشت ورفت و دیروقت برگشت
از خودم ترسیدم یه لحظه
بعدا متوجه شدم انقدر محکم زدم روپاهام خون مردگی شده😥
اشک امونم نمیده،حالم خوش نیست
داروهای ضد افسردگی فقط منگم میکنن😔
منی که هرلحظه جلو آینه بودم.همه ش دنبال دستور کیک وژله جدید بودم.چه مرگم شده آخههه
فکر کنم بیشتر از یکساله برای خودم یه مانتو و شال نگرفتم
چندماهه میخوام صندل تابستونی بخرم.اما از تنبلی با دمپایی هایی که روفرشی خونه است میرم بیرون مثل این راننده ها😔
همسرم خیلیییی مهربونه و دست و دلباز
اما من امشب جای تشکر 😔
یوقتایی میگم نکنه یکی جادوم کرده
من نمیتونم اصلا خوشی کنم