2703
2553

۶ ساله ازدواج کردم یه دختر ۲ ساله دارم از اول با شوهرم نمیساختم 

باهاش دوست بودم یه سال و بعد ازدواج کردیم خیال میکردم عاشقشم ظاهرا خوب بود اما نقش بازی میکرد درواقع


بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.

2456

یه پسر ساده ی روستایی که هم برام خرج میکرد هم بهم توجه میکرد محبتی که از خانوادم ندیدم و اون به من میداد 

من که یه دختر تهرانی اما ساده و محدود از طرف خانواده نه تو جامعه بودم نه حق رفتن به خونه ی دوست و اشنا رو داشتم 

از بچگی بابام رو پای پیک نیک و مامانم و در حال کار کردن دیدم یه خانواده ی از بیرون معمولی اما از درون داغون چون خونه و ماشین و درامد کم و بیش داشتیم. اما محبت و عشق بین خانواده و صمیمیت نه مادرم از پدرم متنفر بود ما هم همینطور و بخاطر اذیت های بابام هم مامانم تبدیل به یه ادم وسواسی و عصبی شده بود هنوزم هست و بدتر شده 

خلاصه که تو خونه اثری از ارامش نبود 

و همین باعث شد من عاشق پسر همسایه بشم و همین منو از پا دراورد جوری عاشقش شدم که فقط اونو میدیم چیزی به اسم عزت نفس و غرور دیگه نبود تومن

2714

بعد از چند بار سر قرار رفتن ازم سواستفاده کرد و من هم از سر سادگی نه نگفتم 

و همین عذاب وجدان باعث شد تا اخرش باهاش بمونم و باهاش ازدواج کنم چون من دختری بودم که حتی به پسر دست هم نداده بودم

بعد از چند بار سر قرار رفتن ازم سواستفاده کرد و من هم از سر سادگی نه نگفتم  و همین عذاب وجدان ...

همه این ضربه ها رو خانواده خود آدم میزنن نه اون پسر همسایه که الان همسرته

دم همتون گرم عاشقتونم نی نی سایتیا چرا انقد شما خوبین همیشه خوب بمونین نذارید مشکلات بدتون کنه
2706
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2712
2687
داغ ترین های تاپیک های امروز