يه بارم داشتم ليف ميبافتم قلاب لاي پام بود بچه ي همسايه رو دادن بغلم منم نشوندمش رو پام قربون صدقش برم نميدونستم چرا غش كرد سياه شد
يه ساعت ننش بالا پايينش كرد نفهميد
ماهم نفهميديم اومدم باقيه ليفو ببافم ديدم سر قلاب خونيه رو كاموامم ريخته
نميدونم بكارت دختره رو زدم يا چي😭
یکی دیگه ش زبون درازم بود بی ادب نبودم ولی بلبل زبون بودم فامیل برای دیدنم از هر نقطه ای از استان می اومدن 🤣
ولی خودم یادم میفته ها 😡😡😡
اعتراف میکنم با این ک بابام همه چی برام میخرید .بعضی وقتا ادامسم رو میزاشتم تو یخچال بعد دوباره میخوردم😭😂😂😂داغونم خودتونید
موهام فر بود
ت بچگی مامانمم کوتاهش کرده بود
همسایمون ت حیاطش مرغ نگه میداش و سیم خاردار زده بود
رفته بودم مرغا رو نگاه کنم
کلمو ک برده بودم جلو گیر کرده بود موهام ت سیم خاردارا
مامانم میگ هی دیدم ی صدای گریه ی اروم میاد
اومدم دیدم گیر کردی ت سیم خاردارا موهاتو میکشیدی در بیان نمیشد دردت میگرف🤣🤣🤣
دیگ خلاصه با قیچی نجاتم داد😐😐🤦🏻♀️🤦🏻♀️👋🏻
دوتا ليف بافته بودم تو بچكي ديدم همه ازم تعريف ميكنن نشستم ١٢تا بافتم خونه ي هركي ميرفتيم ليف هديه ميدادم😭
خدا منو خفه كنه با اين كارم يادش ميوفتم كهير ميزنم
وسط مراسم عروسی داییم شلوارمو کشیدم پایین😐
