یه زمینی قرار به زن عموم ارث برسه تازه اون زمین برای بنیاد بوده و معلوم نیست اون به کی فروخته 50 هزار هکتاره البته تو روستا . خوشونم هم 9 تا بچه ان . هنوز هیچی معلوم نیست جلو مامانم پز میدن آرزوهایی که داداشم داره رو پسرش میاد میگه با این پول فلان چیزو میخرم و اینا . زن عموم به مامانم میگه میرم شهر . هنوز هیچی نشده به ما محل نمیدن . مامانم خیلی ناراحته تا حالا اینجوری ندیدمش. همش اشکش میاد . میگه عیبی نداره خدا بهشون میده چرا اینقدر پز میدن . منم الان حسابی گریه کردم .مامانم مظلومه . هر چی میخره حتی طلا همش قایم میکنه کسی نبینه دلش بخواد . اونوقت این اینجوری دل مامانم رو آتیش میزنه . من هیچ وقت دعای بد در حق کسی نکردم ولی اینا یه کاری کردن که همش میگم خدایا زمین اشتباهی باشه .
بچه ها باورتون نمیشه! برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.
ببین از این مدل آدما همه جا و همیشه هست این ما هستیم که باید رو خودمون کار کنیم نمیشه تا همیشه آه و نفرین به دست باشیم که چرا بقیه فلان اخلاق رو دارن و خدا ازشون نگذره
امروز جاری مادر فردا جاری خودت
پس باید قبلش رو خودمون کار کنیم اینقدر ضعیف نباشیم
وای یعنی بخاطر ارثیه یکی دیگه غم و غصه میخورین و گریه میکنید؟ در برابر مشکلات بزرگ دیگه میخواید چیکار کنید؟ بزار زن عموی ندید بدید و نو کیسه ت پز بده. مگه مهمه؟
دنیا همه هیچ و اهل دنیا همه هیچ. ای هیچ برای هیچ برهیچ مپیچ