دقیقا کامنتاتو خوندم چقدرررر شبیه فامیلای ما هستن
از فامیل عمم اینا یه خواستگار به درد نخور اومد پسره بچه سن هیچیییی هم نداشت تازه بعدشم فهمیدم ادم درستی نیست
بعد دخترعمم سر همین پسره اومد به من گفت دخترخانوم از خانواده ما بکش بیرون😐😐😐😐😐
عمم اومد خونمون گفت چقدر پارچ و لیوان دارید یهو یکی از پارچا از وسط دو نصف شد😐
فرش خریدیم دیدن یه تیکه فرش سوخت با اتو یا قابلمه نمیدونم