همسرم قبل اینکه استخدام بشه تو یه مغازه کار میکرد که زن صاحب مغازه هر روط میرفت تو مغازه با شوهرم میشست حرف میزد.شوهرمم میومد برای من تعریف میکرد که زنه امروز اومد اینجوری گقت اونجوری گفت.۳۴ سالشه .یه روز به شوهرم گفته بود کمرم درد میکنه دیشب شوهرم خیلی اذیتم کرده.شوهرمم اومد به من گفت.کاریش نداشتم یه روز اومد گفت زنه سینه هاش معلوم بود بهش گفتم شالتو درست ببند زود روی شینه هاشو بست.خودشم میگفت خیلی زن خوبیه معلومه چشم و دل پاکه بهش گفتم زود رو سینه هاشو بست.منم گفتم یا دیگه باهاش حرف نمیزنی یا یه کار دیگه پیدا کن اون مغازه نرو.ولی شوهدم اصرار داشت که زن نجیبیه.اخرش گفت تو بهم اعتماد نداری.منم گفتم چرا خیلی بهت اعتماد دارم ولی به هم جنسای خودم اعتماد ندارم من اینارو خوب میشناسم از حرف زدنش من ته ماجرا رو میخونم.ولی شوهرم هی میگفت به جماعت تهمت نزن گناهه.خلاصه که همسر من مدتها پیش بلاخره استخدام شد و از اون مغازه اومد بیرون ولی زنه هر کاری داشت زنگ میزد به شوهد من میگفت.منم یادش داده فودم که هر وقت زنه زنگ میزد شوهرم جواب نمیداد.دیشب خونه مادر شوهرم مهمون بودیم وسطای راه که رشیدیم گقتم دور بزن کولر روشک مونده آبشم قطعه.خدا خواشو و ما باز برگشتیم خونه.جلوی درموک یه خانم داشت رد میشد و یه ماشین افتاده بود دنبالش.شوهرم گفت عههه من این مردیکه دیوثو میشناسم افتاده دنبال زنه.گفتم چیکار داری حتما زن خودشه قهر کرده.گفت نه بابا زنشو دیدم این شکلی نیست.زنه هم تا مارو دید با سرعت برو که رفتیم.من رفتم کولرو خاموش کردمو اومدم سوار شدم .همسرم گفت ببین باز افتاده دنبال زنه.یه نگاه کردم دیدم بعلههههه همون زن صاحب مغازه اس.همسرم هی میگفت من این یارو رو میشناسم.گفتم منم این زنه رو میشناسم برو دنبالش تا بدونی کیه.خلاصه به صورت کاراگاه گجتی و به صورت نامحسوس اقتادیم دنبالشتا اینکه زنه از کوچه ما دور شد و تو یه کوچه خلوت پیچید از اون یارو شماره گرفت😂و بعد یارو با سرعت تمام رفت و زنه شمارشو گرفت و حرف زدن .بعد گفتم بهت گفتم من همجنسای خودمو میشناسم تو بگو نجیبه.شوهرم با ماشین اط بغلش رد شد گفتم خودتو نشون نده زشته گفت بزار خجالت بکشه .و اینگونه بود که دلم خنک شد.به همسرمم گفتم دیدی بهت میگفتم من به تو اعتماد دارم به بقیه اعتماد ندارم؟فقط سرشو تکون میداد
ما که بخیل نیستیم . خوشحال هم میشیم ک ی زوج خوشبخت شن شما اومدی در فضای مجازی اینو مطرح کردی . من ...
من درباره همسرم ازتون نظر نخواستم خواستم؟در فضای مجازی یه بحث دیگه مطرح کردم شماهم حواستون به حرف زدنتون باشه.من از همسرم خییییلی مطمعنم و میدونم پاشو کج نزاشته تا حالا .اگه این حرفو به یکی دیگه میزدید که یکم به همسرش شک داره سر حرف شما یه زندگی به هم میخورد.
من درباره همسرم ازتون نظر نخواستم خواستم؟در فضای مجازی یه بحث دیگه مطرح کردم شماهم حواستون به حرف زد ...
من در مورد همسر شما نظر ندادم . فقط هدف من این بود که شما رو از خواب بیدار کنم . اتفاقا شما ساده هستی . اینو دوستانه بهتون گفتم. به من هم ربطی نداره. خوش باشی
آره میدونم چی میگی منم یه دوستی داشتم عاشق لاس زدن با مردها بود یه پسر بهش گیر داده بود که باهاش دوست بشه دوست نمیشد خیلی سیاست داشت یه روز که من رفتم پیشش چند ساعت داشت باهاش لاس میزد اون موقع ها ازدواج نکرده بود وقتی ازدواج کرد باهاش دوست منتظر بود زن بشه هر کاری دوست تا انجام بده با دو تا مرد زن دارم دوست شد منم دیدم دیگه نمیتونم تحملش کنم باهاش کات کردم خیلی کثیف بی وجدان شده بود دیگه نمیشناختمش واقعا برای همچنین زنهای متاسفم انگل های جامعه هستن خاک بر سرشون
یه پرسپولیسی دو آتیشه ۹۹/۹/۹مشکل گرفتاری عشقم حل شد ماشینشم دادن مشکل زمینمونم به امید خدا حل شد مامانم خوب شد منم عملهای که لازمه انجام دادم خونمونو عوض کردیم رفتیم همونجای که مامانم من و عشقم دوست داریم خونه جدید خریدیم ❤حواسم به توئه هوا سمت توئه هوا سمتیه که برسم به توئه❤ 💗تو مرا جان و جهانی💗 💖تا ابد با من باش💖 💘دوستت دارم و هیچ چیز جز این ندارم💘 💕 با تو در نهایتم من💕 💝 عاشقتم عشقم عشق منی عشقم جون منی جونم💝
گلم شما که اعتماد داری به شوهرت پس چرا گفتی از اون مغازه بیا بیرون حق نداری اونجا کار کنی...
همونجور که به شوهرم گفتم به شماهم میگم.من به شوهرم اعتماد دارم ولی به زنا اعتماد ندارم.شما از همسرت مطمعن باشی یه زن لخت شه تو یه اتاق جلو شوهرت بشینه میزاری اونجا بشینه توام وایشتی نگاه کنی یا میکشیش از اونجا بیرون؟از ثدیم گفتن مالتو محکم بچسب همسایتو دزد نکن