منکاربری دیگه داشتم نخواستم شنایایی شم اینو ساختم و اومدمتا براتون ماجرایی رو تعریف کنم
با یه پسر دوساله دوستم از دعوا و فحش و فحش کشی ها و قهرامون که بخوام صرف نظر کنم اینپسر به جز من دخترای دیگه ای تو زندگیش بودن
حتی چندتا دوستی طولانی چندین ساله داشت اما نسبت به همه با من بیشتر رفت و امد داشت و زیاد بیرون میرفتیم و به من نزدیک تر بود و حرف ازدواج بینمون بود اما خیلی قهر میکردین مثلا قهرای یکیدوماه داشتیم حتی اما هرباری که بحثمون میشد میرفت و به اون دخترا نزدیک تر میشد تا لج منو در بیاره با اینکه بهم قول داده بود متعهد باشه اما اخرین بار هم که دعوامون شد همین کارو تکرار کرد
امروز داشتیم صحبت میکردیم اول گفت دوستت دارم بعد گفتم اگه داری چرا با کسی دیگه ای اول گفت اون همینجوری مهم نیست گفتم نباید باشه این نشون میده من تو اب نمکم واست اول میگفت نه بعد بهم گفت مننمیتونم رابطمو جدی کنم با تو سر این کارات و این رفتارات موقع دعوا واسه همین با یکی از اون دختر ها رابطمو ادامه دادم تا ببینم جریانمون چیمیشه و منو مقایسه کرد با اون دختر و گفت اون همیشه احتراممو داشته اما تو تا بحثی پیش میاد به من فحش میدی (اینجوری هست اما من جواب فحش های خودشو میدم چون وقتی عصبی میشه بسیار بی ادب هم میشه )
منم گفتم اگر میخوای رابطمون جدی بشه باید کلا قید اون دخترو بزنی
گفت اون واسم جدی نیست ولی نمیتونم کات کنم کاملا فعلا تا تکلیف رابطه منو تو مشخص نشه اون هستش
دیگه میل خودته هرکاری میخوای بکن