من یه برادر بیشتر ندارم وخیلی ما خواهرا دوسش داریم تا 2 ماه دیگه برادرزادم بدنیا میاد هنوز بدنیا نیومده زنداداشم هی میگه ما رسم نداریم خانواده شوهر اوایل زایمان بیان به بچه سربزنن یا میگه الان کروناست کسی حق نداره بیاد درضمن من وخواهرام همگی شاغل هستیم بدهمش میگه کسای که بیرون کا رمیگنن برا ی یچه خطرناک هستن ما خودمون شعورمون میرسه که تواین اوضاع چکارکنیم دیگه انقدر تذکر نداره دیشب به مامان میگفت مادرم کلی ناراحت شد میگفت من ارزو دارم برم نوه مو ببینم ولی انگار عروسمون راضی نیست به نظر شما یه بار دیگه گفت جوابشو بدم یا به حرفش گوش بدیم هروقت خودش صلاح دید بریم دیدن نوه مون
بچه ها باورتون نمیشه! برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.
اگه نوتونو دوست دارید رعایت کنید نرید چون شاغلید اما اگه حانواده اون قراره بیان داداش شما هم باید بگه نه خطرناکه ینی همه ممنوع بشن. مامان شما یا مامان خودش با رعایت و ماسک چند روز برن کمکش
بگو رسماتونو نگه دار برای بچه داداش خودت ما و مادرم صلاح دونستیم میایم
عشق کردن یعنی دم سحر صحن انقلاب باشی پا برهنه رو سنگ فرشای حرم راه بری یه نسیم خنک به گونه هات بخوره چادرت رقص قشنگی به خودش بگیره بعد وایسی جلوی گنبد طلا خیره بشی به گنبد انقد زل بزنی و محو گنبد و صحن و سرا بشی که انگار فقط تو تو حرمی دلت اروم بشه یه نفس عمیق بکشی بگی همه وجودم پر از شما شد اقا .السلام علیک یا علی بن موسی الرضا(ع)
ای پروردگارِ من، از آنچه بر سرم آمده، دلتنگ و بیطاقتم، و جانم از آن اندوه که نصیب من گردیده، آکنده است؛ و این در حالی است که تنها تو میتوانی آن اندوه را از میان برداری و آنچه را بدان گرفتار آمدهام دور کنی. پس با من چنین کن، اگر چه شایستهی آن نباشم، ای صاحب عرش بزرگ.