«شعر۶»

بی تو ، مهتاب شبی باز از آن کوچه گذشتم

همه تن چشم شدم خیره به دنبال تو گشتم

شوق دیدار تو لبریز شد از جام وجودم

شدم آن عاشق دیوانه که بودم !

...

@اعتصامی   😶

یکبار اگر میگفتی همرامی ؛ پرونده ی دردامو میبستی

چقدر کارم شبیه ِ دنیا شده،

 بی معنی.

 عاشقانه می نویسم،

 برای ِ معشوقی که نمی دانم کیست !!!

عشقِ تو و بلایِ جان، جانِ من و وفایِ تو …

عطار#  

آدما وقتی از یک موضوع خوشحالن، وقتی که میخندن فقط درمورد همون یه موضوع فکر میکنن

اما وقتی که غمگینن و اشک میریزن، وقتی شروع به گریه میکنن، علاوه بر مشکلی که بخاطرش ناراحتن، یاد بقیه مشکلاتشون هم میوفتن واسه همین اکثر اوقات زمان گریه کردن، بیشتر از خندیدنه

@دختربارونی66    

از نگین خبر داری؟؟

بیا ای جان بیا ای جان بیا فریاد رس ما را

چو ما را یک نفس باشد نباشی یک نفس ما را

ز عشقت گرچه با دردیم و در هجرانت اندر غم

وز عشق تو نه بس باشد ز هجران تو بس ما را

کم از یک دم زدن ما را اگر در دیده خواب آید

غم عشقت بجنباند به گوش اندر جرس ما را

لبت چون چشمه‌ی نوش است و ما اندر هوس مانده

که بر وصل لبت یک روز باشد دسترس ما را

به آب چشمه‌ی حیوان حیاتی انوری را ده

که اندر آتش عشقت بکشتی زین هوس ما را

انوری 

تو جان دلی
درمان دلی
یک ماهی پیدا شده
در آب گلی

،🥀🍃🌴

درمیان من وتو فاصله هاست..
دفتر عمر مرا باتو شکوهی دیگر..رونقی دیگر هست!
توبه اندازه تنهایی من خوشبختی،من به اندازه زیبایی تو غمگینم! چه امید عبثی..!
من چه دارم که تورا درخور؟ هیچ!
من چه دارم که سزاوارتو؟ هیچ!
تو همه زندگی من هستی
توچه داری؟
همه چیز!
تو چه کم داری؟
هیچ!
راستی شعر مرا میخوانی؟
نه دریغا هرگز!
باورم نیست که خواننده ی شعرم باشی!
کاشکی شعر مرا میخواندی!

روز آخر که خداحافظی کرد دیگه نه 

دلي بستم به آن عهدي که بستي

 تو آخر هر دو را با هم شکستي

جان منست او هی مزنیدش

آن منست او هی مبریدش

آب منست او نان منست او

مثل ندارد باغ امیدش...

مولانا 

هر قطره اشک نشان دل شکستگی است،🥀🍃

هر سکوت نشان “تنهایی” است

هر لبخند نشان مهربانی است

هر پیام نشانی از دل تنگی من برای تو است،🌾🌿

 حالا دیگر  چه فرقی می کند

 پشت خنده هات خدا را پنهان داشتی  یا شیطان ،

 مهم دلی بود

 که به تاوان سجده ی عشق

 گناهکارترینش خواندی ورفتی

باید یک نفر

یک گوشه از این دنیا باشد

تا برایش دیوانه شد

بی قرار شد

بی قرار شد

و برایش شعر نوشت،،،

تنها که باشی

با دنیا

با زندگی

با واژه‌ها هم غریبه‌ای...!

من ندانستم از اول که تو بی مهر و وفایی 

عهد نابستن از آن به که ببندی و نپایی 👌