منم یه بار با شوهرم رفتیم فروشگاه بعد سبد خرید دستم بود یه جا منتظر شوهرم و پسرم وایسادم تا بیان ذهنم مشغول بود همینجور خیلی بی خاصیت به رو برو زل زده بودم بعد دیدم یه چند نفر خیلی منو اون قفسه رو نگاه میکردن رد میشدن دقت کردم دیدم قفسه پر از کان...
واقعا ۶ صبح خندت میاد من میخوام همه رو با تیر بزنم
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
