دیشب خواب دیدم ی نوزاد خونمونه ک ظاهرا بچه من بود خونواده شوهرم و خونواده خودمم بودن بعد هی بچه هه گریه میکرد پدرشوهرم میگفت برو بهش شیر بده بذار بچه آروم شه من هی میگفتم آخه بابا من ک شیر ندارم چطور شیر بدم خلاصه ازون اصرار و از من انکار آخرش گفت تو ی امتحان کن اصلا شاید شیر اومد منم سوتینمو کشیدم همین ک کشیدم پایین دیدم چ شیری از سینم میاد چقدر زیاد
کسی میدونه تعبیرشو
خودم ک حس میکنم تعبیر خوبی داشته باشه