هر چی به شوهرم میگم تو کتش نمیره.میگه ما فقط داریم شوخی میکنیم و سر به سر تو میذاریم.شوهر اونم که والا غیرت نداره اگه داشت که اول اون زنشو جر میداد که به شوهر من نگه اینارو.هر وقتم چرت و پرت میگن فقط نیشش بازه مرتیکه بووووووق
هرچیم این قصیه رو انکار کنن حساب کار دستشون میاد دیگه جرئت نمیکنن باهم گپ بزنن،تقصیر خودته همون اول که گفت تو جمع عشقم بهش میگفتی برو به شوهر خودت بگو عشقم ،چهارتا بارش میکردی ادب میشد،الانم باهمسرت جدی برخورد کردی خوبه،مرد باید از زنش حساب ببره والا
اول باشوهرت دادو بیداد کن اصلانم کوتاه نیا بگو میرم به مامان وبابام ومامان وبابات میگم.بگو به خانواده ی شوهرشم میرم میگم.بعدبگو تانفهمم چه سروسری داریدباهم ول نمیکنم.بگو آبروتو میبرم.به دخترخالش زنگ بزن یاپیام بده بگو یاپاتو از زندگیم بکش بیرون یابه خانواده ی شوهرت میگم.
ب نظرم چیز جدی ای نیست و بیشتر دختر خالش تو این فازاس ک اختیار دهنشو نداره و میخواد بگه من خییییلیییی اجتماعی و اوکیم با همه.ولی غلط میکنه لفظ عشقم رو بکار میبره باید رعایت کنه .ی جور برخورد کن ک خودشو جمع کنه شده جلوی شوهرش تذکر جدی بده بگو خوشم نمیاد با شوهرم شوخی کنی ازونورم شوهرتو ی گوشمالی بده ک حد نگه دارن .
بازم خودت بهتر میدونی چی ب چیه قضیه.
ی خواستگار برام تومده بود زنداداشش هم بود باهاشون دهنش ک بماند تا بنا گوشش باز بود مدام تو چشمای خواستگارم نگاه میکردو با نگاهش قورتش میداد بعد با ی عشوه خرکی و ادا اطواری میگفت منو مححححممممممددددد با هم خیلی خوبیم و راحتیم حتی بعد ازدواجشم همینیم .ی چیز غیر عادی بود ک من تحمل این برخوردا رو نداشتم میخواستم بگم یکی بخر دوتا ببر ک نیست تو با ی پسرشون وصلت کردی اینم بزار واسه زنش😂😂😂😂
با رابطه معمولی مشکل ندارما ولی این خیلی وقیح و چشم دریده بود علنا تو مراسم همه فهمیدن این چقد چیپ و اویزوونه
توهم به مادرشوهرت بگو از بس جوش زدم به لکه بینی افتادم یا زیر شکمم درد میکنه بارداری دیگه،بزاریکم نگرانت شن
صد رحمت به سیب زمینی.تازه خانم جدیدا به شوهر خودش مشکوک شده و تهش رسیده به یه خانومی.اینجور مردا زنه رو آزاد میذارن که خودشون هر غلطی دوست دارن بکنن.منم به روشنیاوردم که میدونم به شوهرت مشکوکی ولی تو دلم میگم همون بلایی که سر من آوردی خدا سرت آورد
