2726
عنوان

گند زدم

177 بازدید | 10 پست

تو تاپیک های قبلیم راجع به علاقه ام به یک آقای مذهبی توضیح دادم و اینکه چطوری باید فراموشش کنم. مامانم تو بوفه ی بیمارستان کار میکنه و جمعه ها و سه شنبه ها من برای کمک به جاش میام بیمارستان. متاسفانه از شانس بدم وقتی از دربانی در می شدم، باهاش رو به رو شدم. میخواستم باب ادب سلام کنم ولی یک لحظه زبونم قفل کرد. نمیدونم وقتی یک آقای با حجب و حیا می بینم، چرا زبونم لال میشه. خلاصه همینجوری از پیشش گذشتم. الان داره با خودش میگه چه دختر بی ادبی! اعصابم خرد شده و حواسم رو نمی تونم از قضیه پرت کنم😔

خیلی کار بدی کردم میدونم ولی دست خودم نبود. بیایید کمی دلداریم بدید😭

بوی وانیل... بوی گردن نوزاد🥰


بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.

2728
اوووو حالا دفعه بعد سلام کن فک نکنم واسش خیلی چیز مهمی باشه ک نشسته باشه بهش فکر کرده باشه 

فکر نه ولی شاید همون لحظه با خودش بگه که بی ادبی کردم. 

بوی وانیل... بوی گردن نوزاد🥰
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2687
2730