اول جدا شدن از خونه مادر پدر هميتطوره
بنظرم باهاش همراه شو و اصلا اصلا جبهه نگير
من همسرم هر روز دوس داشت ببينشون و دلش تنگ ميشد
اصلا بهش اجازه ندادم تنها بره چون عادتش ميشد
ي روز خودش نميگفت من ميگفتم بيا بريم در خونشون يا مغازشون ببينيمشون
بعد چن ماه عادي عادي شد هفته ي باز ميبينشون