من شوهرم قرص متادون میخوره خودشم خسته شده حاضره واسه ترک اما توخونه بند نمیشه خلاصه ۴ساله فهمیدم هی مهلت دادم چندبار خودش توخونه گداشتش کنار رفت سمتش دیگه ۱ماهیه موضوع رو به پدر و مادر و برادربزرگش که خیلی عاقله گفتم قراره ببرنش کمپ برادرشوهرم میگه توخونه بیفایدس
حالا اینجا یسری تاپیک دیدم طرف شوهرش شیشه و هروئین میکشه به کسی نمیگه احساس میکنم من خیلی شلوغش کردم برادرشوهرم میگه اگر الان از قرص نجاتش ندیم ۵سال دیگه سراغ چیزای دیگه میره حس میگنم ابرو ش رو بردم چون همه کاری برام میکنه وضع مالیمونم خوبه میگم چرا ابروش بردم من که چیزی کم ندارم اما دلم برای خووش میسوخت البته تحت تاثیر قرص رفتارش واقعا غیرقابل تحمل میشه گاهی درست سرکار نمیره